دشواری های طلاق برای زنان
کانون زنان ایرانی
رز ارجمند
داشت میز ناهار رو میچید. سه نوع پلو و یک نوع خوراک و یک نوع خورش پخته بود و با رضایت تمام به تعریف و تمجیدهای مهمانهایش گوش میکرد که دستپختش را تک و عالی و فوقالعاده و معرکه میخواندند. راست هم میگفتند، دستپخت زهرا جون در فامیل و همسایه همتا ندارد.
ازش سراغ آقای محمدی را میگیرم. همسرش را میگویم. لبخندش کمی جمع میشود و میگوید که مسافر داشته و برای چندرغاز باید میرفت تا کردستان و بر میگشت. آقای محمدی راننده آژانس بود. اما ده سال پیش تصمیم گرفت با خانوادهاش از تهران برگردند گرگان، شهر خودشان. خانوادهاش مخالفت کردند اما آقای محمدی مرد خانواده بود و حرفش به کرسی نشست. آقای محمدی بعد از پنج سال دعوا و دو سه سال در گرگان زندگی کردن، بالاخره بچهها را فرستاد تهران و حالا خودش تنهایی در گرگان زندگی میکند.
وقتی از زهرا خانم میپرسم که از زندگی رضایت دارد، رویش را بر میگرداند و تند تند بشقابها را دستمال میکشد. نفس عمیقی میکشد و میگوید: «مرد خوبی است. خدا شاهده تا حالا حتی یک بار هم دست روی من بلند نکرد. دلش برای همه میسوزد. مهربان است. اما مرد زندگی نیست. اگر حرف مردم نبود تا حالا نمیماندم. همین مهمانها را میبینی؟ همه اینها دوست و همسایه هستند. همه من را خانم محمدی صدا میکنند. آقای محمدی کو؟ وقتی خودش نیست، چرا اسمش هست؟ همینها سایه مرد بالای سر من میبینند، از من حمایت میکنند و من را برای کار پیدا کردن یا دکتر مجانی پیدا کردن به فامیل خودشان معرفی میکنند.»
زهرا خانم زرشک و زعفران را کمی هم میزند و از روی گاز بلند میکند. برایم توضیح میدهد که زعفران را اگر در آب سرد حل کنیم، شفافتر و خوشرنگتر میشود. از نگاهم متوجه میشود تا جواب سوالم را نگرفتم، علاقهای به رنگ زعفران ندارم. ادامه میدهد: «چند سال پیش از روی تله-تکست تلویزیون، شماره یک وکیل خانواده پیدا کردم. از اینها که مشاوره رایگان میدهند. زنگ زدم. آب پاکی را ریخت رو دستم! گفت اگر شوهرت معتاد نیست، دزد نیست، کتکت نمیزند و الکلی نیست، نمیتوانی طلاق بگیری. میگم همه زندگی را خودم میچرخانم. شریک هیچ چیز زندگی نیست. هر یکی دو ماه، چند کیلو کدو و گوجه میخرد و میآورد خانه تا به من بگوید که چک برگشتی دارد یا ماشین خراب شده و پول لازم دارد. خب این مرد کلید این خانه را نداشته باشد که من راحتترم. اما نمیتوانم طلاق بگیرم.»
درباره نفقه و کمک هزینه زندگی برایش میگویم. در صورتی که مرد نفقه را پرداخت نکند و زن شکایت کیفری ترک نفقه کند، زن میتواند حکم جلب مرد را بگیرد. اگر مرد به مدت شش ماه نفقه زن را پرداخت نکند زن حق طلاق خواهد داشت.
زهرا خانم میگوید: «فکر کنم یکی راهنماییش کرده. پس همین که ماهی، دو ماهی یک بار میآید خودش را به همسایهها نشان میدهد، بیخود نیست. همین قصه نفقه است. من که نمیدانستم. خسته شدم. از بس کار کردم و چک و بدهیهای آقا رو پاس کردم. پوست کلفت شدم از بس که حتی فامیلش هم زنگ زدند و به من فحش دادند که چرا نمیرم گرگان پیش او زندگی کنم. چقدر صورتم را با سیلی سرخ کنم؟ حتی خرج بیمارستانم را خودم جور کردم. این شریک زندگی فقط شریک حقوق سر برج منه! شریک اجاره خانه نیست! کارفرما هم که چند ماه یک بار حقوقم را واریز میکنه، من اعتراض نمیکنم، محمدی اعتراض میکنه.»
بهش یادآوری میکنم که تنها زندگی کردن، همه مشکلات را حل نمیکند اما مطمئناً کمی از بار مشکلات کم میکند. کمی فکر میکند و میگوید: «من که نمیدانم چطور میشود طلاق گرفت. اگر هم میدانستم طلاق نمیگرفتم. من که بعد محمدی شوهر نمیخواهم. خانم ذاکری، همسایه کوچه بالایی ما، میگه مرد مگس باشه به دیوار باشه. درست هم هست. همین قدر که اسم شوهر هست، زنده هست، مردم بهم توجه میکنند، راضیام. اگر همین شوهر هم بمیرد این مردم فقط برای یک هفته دست من را میگیرند. بعدش علی میماند و حوضش.»
آگاهی زنان از حقوقشان از ملزومات اولیه جلوگیری از سواستفاده شوهران از زنان است. این آموزشها از آموزش حقوقی تا آموزش فرهنگی را در بر میگیرد. این که زن مطلقه در بعضی طبقات جامعه جایگاه مثبتی ندارد مشکل فرهنگی و ضعف اجتماعی ایران است. رسانههایی مثل تلویزیون، روزنامهها و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی بسترهای مناسب و پرمخاطبی برای آموزش هستند تا هم زنی که خواستار طلاق است و هم جامعه میزبان را از شرایط پیش رو آگاه کند.
این که زنان ایرانی نسبت به بسیاری از حقوق خود آگاهی ندارند، موجب آسیب دیدن آنان میشود. برابری حقوق زن و مرد در ایران عملی نشده است. اما در مورد همان حقوقی که قانون برای زنان قائل شده است و چندان رضایت بخش هم نیست، آگاهی درستی وجود ندارد که در صورت نیاز از آن استفاده شود.
بخشی از این موضوع را رسانهها و سازمانهای دولتی باید تأمین کنند. تقویت آگاهی مردم و بالا بردن سطح آشنایی آنان با حقوقشان از وظایف دولت است و باید سازماندهی شود تا هدفمند و در جهت درست انجام شود.