اسیدپاش ها در ایران مجازات سختی نمیشوند
صبا اعتمادی
زیور یکی از قربانیان اسیدپاشی است که سالها در انتظار و بیم به سر برده است. انتظاری سخت و جانکاه برای مجازات عاملان اسیدپاشیاش.
زیور پروین تنها کسی نیست که دلش میخواهد عاملان حمله اسیدیاش مجازات شوند. مجازاتی متناسب با جرمی که مرتکب شدهاند.
زیور پروین با لهجه کردی حرف میزند، صدایش پرصلابت و پرقدرت است. هیچوقت در صدایش ترسی نمیبینی برای زندگی کردن تلاش میکند، برای اینکه بتواند دوباره روی پای خودش بایستد.
بیش از چهار سال از اسیدپاشی به زیور و دخترش یسری در شهر ایلام میگذرد. نصفهشب بود که برادرشوهرهایش با همدستی جاریاش به سراغشان آمدند. در این حمله دختر زیور جانش را از دست داد. اسید به قلب و ریههایش آسیب زد و زیور هم با آسیب جدی در سراسر بدنش تا ماهها در بیمارستان بود و درنهایت سوی هر دو چشمش را از دست داد.
او میگوید: «برادرشوهرهایم جان دخترم را گرفتند. این داغ را هیچوقت فراموش نمیکنم. من هم دیگر به آدم زنده نمیمانم هرروز دکتر هرروز بیمارستان؛ اما هنوز مجازاتی برایشان در نظر نگرفتهاند. جاریام که همان روزهای اول آزاد شد و برادرشوهر اولی هم که عامل اصلی بود با قید وثیقه مدتی است آزادشده. او به آنیکی برادرشوهرم که معتاد است وعده داد، اگر جرم را بر عهده بگیرد در زندان موادش را تأمین کند. حالا او مانده دز زندان بدون حکم مشخص. عاملان اصلی راحت میگردند. آیا آنها که زندگی من و دخترم را نابود کردهاند نباید مجازات شوند؟ نمیگویند اعدام شوند اما دستکم سالها در زندان بمانند.»
گذشتن از مجازات برای گرفتن حضانت
معصومه عطایی همسالها انتظار کشید برای مجازات پدرشوهرش که برای همیشه چشمان و زیباییاش را از او گرفت، اما سرانجام مجبور شد برای گرفتن حضانت تنها فرزندش آرین پدرشوهر را ببخشد به قول خودش فرزندش مهمتر بود.
معصومه میگوید: «در شرایطی قرارگرفته بودم که ترجیح دادم بچهام را نگهدارم تا این پیرمرد هفتادساله را قصاص کنم؛ اما بخششم از سر اجبار بود و نه رضایت. دوست داشتم دستکم این پیرمرد بقیه سالهای عمرش را در زندان میماند، او زندگی مرا نابود کرد و به دلیل کهولت سن فقط یک سال و نیم در زندان ماند. در شرایطی مجبور به رضایت شدم که احساس کردم پسرم تحتفشار روحی شدید است. او این روزها مطمئن است که پیش من میماند و همین آرامش او خوشحالم میکند. خوشحالی را در وجود او میبینم. اینکه با خوشحالی میپرد بغل من و خیالش راحت است که ماجرا تمامشده و حضانتش دست مامانش است.»
محبوبه هم در آرزوی مجازات شوهر اسیدپاشش پیر شد. شوهرش چند سالی به زندان رفت و این روزها آزادانه میگردد واو و فرزندانش را آزار میدهد، اما محبوبه هنوز هرروز باند چشمی را که تخلیهشده عوض میکند؛ یعنی تا آخر عمر باید زجر بکشد اما شوهرش بهراحتی زندگی کند؟
شوهر اسیدپاش مهناز به دلیل بیماری در زندان درگذشت، مهناز میگوید: «دلم نمیخواهد این را بگویم اما از مرگش چندان هم ناراحت نشدم. آنطور که باید مجازات نشد. مرگ حق است و او هم مثل بقیه رفت.» همه این زنها معتقدند عاملان اسیدپاشیشان آنطور که درخور جرمشان بوده مجازات نشدهاند. آنها هرروز آب میشوند، روزهای اسیدی برای آنها هر گز پایان نیافته.
معصومه، زیور، محبوبه و مهناز تنها زنانی نیستند که قربانی اسیدپاشی شدهاند. الهام، طاهره و آمنه و …هم هستند. آمنه از قصاص چشمان اسیدپاشش گذشت چون گرفتن چشمان انسان دیگری را نمیتوانست تحمل کند.
سمیه مهری سال گذشته و در سن ۳۳ سالگی برای همیشه رفت. به خاطر آسیبهای ناشی از زخمهای اسیدی. آرزویی جز این نداشت که مجازات شدن شوهرش را ببیند که هیچوقت دستان شوهر اسیدپاشش به دو دخترش نازنین و رعنا نرسد. او برای همیشه رفت به خاطر زخمهایش؛ اما شوهرش در زندان کرمان است با حکمی نامشخص.
بیشتر این زنان خواهان قصاص عاملان اسیدپاشیشان نیستند، اما معتقدند حکمی که این روزها به اسید پاشان داده میشود با جرمی که مرتکب شدهاند تناسبی ندارد. چند سال زندان در مقابل ویرانی چند زندگی کافی نیست.
عدم تناسب جرم و مجازات
بر اساس قانون مربوط به اسیدپاشی که مصوب سال ۳۷ است؛ متهمان به آن نهایتاً بسته به نوع جراحتی که در قربانی ایجاد کردهاند به دو تا پنج سال و در برخی موارد شدیدتر به ده سال زندان محکوم میشوند.
در حقوق جزا، مباحث جرمشناسی و جامعهشناسی کیفری میزان مجازات هر جرم در میزان بازدارندگی آن مؤثر پیشبینیشده و اگر مجازات پیشبینیشده برای یک جرم متناسب با شرایط اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی و سیاسی آن تعیین بشود؛ میتواند نقش مؤثری در میزان بازدارندگی آن جرم داشته باشد.
کامبیز نوروزی حقوقدان دراینباره بیشتر توضیح میدهد: «در حقوق جزا، مباحث جرمشناسی و جامعهشناسی کیفری این بحث را مطرح میکنیم که میزان مجازات قانونی هر جرم در میزان بازدارندگی آن مؤثر است و اگر مجازات پیشبینیشده برای یک جرم متناسب با شرایط اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی و سیاسی تعیین بشود؛ میتواند نقش مؤثری در میزان بازدارندگی داشته باشد. اما این فقط یکی از عوامل مبارزه با بزه است و به اعتقاد من هم عامل درجه اول هم نیست. بههرحال در تمام جرائم کسانی که مرتکب جرم میشوند کمابیش از مجازات مطلع هستند بنابراین مجازات سنگین یا سبک خیلی مهم نیست. البته برای اینکه سوءتعبیر نشود مثالی میزنم. در جرائم مالی مجازات باید بهاندازهای باشد که بیشتر از منفعت احتمالی مالی مجرم باشد.»
اگر قانون نقش بازدارندگی در جرمی ندارد؛ چه عوامل دیگری میتواند نقش داشته باشد؟ نوروزی در پاسخ به این سؤال هم در گفتگویی که با ماهنامه زنان امروز داشته میگوید: «چیزهایی که نقش مؤثرتری در میزان گرایش به ارتکاب جرمدارند؛ عوامل اقتصادی-اجتماعی- فرهنگی است که در تولید گرایش به جرم در افراد اثر میگذارند. بهعنوانمثال همه میدانند که ضربوجرح جرم است؛ خطرناکی است و مجازات دارد که ممکن است دیه یا زندان و یا هر دو را داشته باشد؛ اما این جرم اتفاق میافتد و کم هم نیست. در مورد اسیدپاشی هم همین است. درواقع کسی که تصمیم به اسیدپاشی میگیرد بهطورقطع دو چیز را میداند یکی اینکه قربانی آسیب بسیار سخت، دامنهدار و درازمدتی را باید تحمل کند و دوم اینکه خود جانی هم ممکن است در معرض خطر قرار بگیرد چون ممکن است کشف، محاکمه و مجازات شود اما مجازاتش مجازات سختی نیست.»
او ادامه میدهد: «قانون اسیدپاشی فقط مجازات زندان دارد. دو تا پنج سال و در مواردی ده سال است که این مجازات خیلی سبکی است. اگر مجازات اعدام هم باشد؛ فکر نمیکنم تأثیر معناداری روی میزان ارتکاب جرم داشته باشد. همینالان مجازات قتل، مجازات بسیار سنگین مرگ است. اما قتل اتفاق میافتد. آمارها هم حکایت از کاهش میزان قتل در جامعه ندارد و اعدام هم نتوانسته میزان قتل را کاهش دهد. یا سرقت مسلحانه و یا قاچاق مواد مخدر که مجازات بسیار سنگینی دارند، اما این جرمها هنوز آمار بالایی در جامعه دارند.»
به گفته این حقوقدان در حال حاضر دادگاهها برای صدور حکم مجازات اسیدپاشی به قانون مجازات اسلامی و مقررات قصاص استناد میکنند و قانون مجازات اسیدپاشی را ملاک نمیگیرند و معتقدند که قانون مجازات اسلامی موجب نسخ قانون مجازات اسیدپاشی شده و این را مشمول مقررات قصاص تلقی میکنند و خب این مجازات خیلی سنگینی هم هست.
هرچند تاکنون قانون مجازات اسلامی در ایران درباره متهمان به اسیدپاشی اجرانشده است. جز آمنه بهرامی از قربانیان اسیدپاشی که توانست حکم قصاص را بگیرد اما درنهایت از اجرای آن گذشت؛ در بقیه موارد هیچیک از متهمان اسیدپاشی، جز زندان مجازات دیگری را متحمل نشدهاند. معصومه عطایی حتی از ۵ سال زندان پدرشوهرش به خاطر حضانت فرزندش گذشت و زیور هم به خاطر قتل دخترش مسیر پروندهاش تغییر کرد. عاملان اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان هم که از اساس از مجازات دررفتهاند. تاکنون هیچیک از متهمان اسیدپاشی در ایران مجازات سختی نشدهاند و یا مجازاتشان را با توجه به قوانین نابرابر علیه زنان به نحوی دور زدهاند.