خانه سفالگر زن از سفالهایش خالی است
ترانه بنی یعقوب : کارگاه کوچک سفالگری در زیرزمین یک منزل قدیمی در شهر قم قرار دارد. جایی که از هرگوشهاش بوی خاک و گل به مشام میرسد. در این کارگاه کوچک و کمنور چهار چرخ سفالگری و ظروف کوچک و بزرگ سفالی دیده میشود. سرویسهای بچهگانه با لعابهای خوشرنگ سبز و آبی و کوزههای رنگارنگ در ابعاد مختلف بیش از سایر ظروف به چشم میآیند.
«عالیه مشایخی» مدیر این کارگاه پشت چرخ سفالگری کوچکش نشسته و بیتوجه به سر و صدای شاگردانش از گل و خاک ظرفی سفالین میسازد. چند دقیقهای پشت سرش منتظر میمانم تا گفتوگویم را با او آغاز کنم، اما او بیتوجه به همهمه و رفت و آمدهای دور و برش همچنان به کار ادامه میدهد.
شاگردانش توضیح میدهند که وقتی به کار مشغول است کمتر توجهی به اطرافش دارد.
عالیه ۳۱ ساله ۹ سال است که مربی و سازنده ظروف سفالی است. با لبخندی بر لب در حالی که دستهایش با پیچ و خم چرخ سفالگری میچرخد میگوید: «پنج سالی است که کارگاهم را تاسیس کرده و محصولاتم را روانه بازار مصرف میکنم.»
او آهی میکشد و از شروع کارش تعریف میکند:«مادرم مدام به من میگفت چرا تو برخلاف دخترهای دیگر هنری نداری برو و کاری یاد بگیر به همین خاطر در کلاسهایصنایع دستی از جمله سفالگری شرکت کردم، اما خیلی زود متوجه شدم که عاشق سفالگریام. این هنر را خیلی سریعتر از همدورهایهایم میآموختم. با کشف استعداد، پشتکارم هم بیشتر شد و خیلی زود به این حرفه مسلط شدم.»
او پس از مدت کوتاهی تلاش کرد تا هنرش را به شاگردانش نیز انتقال دهد.
بیشتر شاگردانش که دور و برش را گرفته و مشتاقانه فنون کار را میآموزند زن هستند. زنانی که با علاقه و عشقشان این هنر را انتخاب کردهاند. عالیه هم تاکید میکند که بیشتر زنان مشتاق فراگرفتن این حرفه هستند. هر چند او گاهی شاگردان مرد هم داشته است: «مردان بیشتر به عنوان سرگرمی و تفریح به این کار مینگرند و نه هنری جدی. خیلیها هم از اینکهزنی به آنها آموزش دهد احساس نگرانی میکنند. یک بار آقایی به کارگاهم آمد، اما وقتی متوجه شد که من مربی هستم خیلی زود کارگاهم را ترک کرد چون معتقد بود یک زن قادر نیست مربی خوبی برای این هنر باشد و به قوای جسمانی بیشتری برای انجام کار نیاز است.»
او بعد از گذشت چند سال به این نتیجه رسید که کارگاهی را احداث و به جز آموزش، محصولات سفالینش را به بازار مصرف عرضه کند. مشکلات برای این کار به ویژه دریافت وام بسیار بود، اما او بر همه این مشکلات فایق آمد و کارگاه سفالگریاش را در زیرزمینی اجارهای احداث کرد. مدتی اندک پس از تاسیس کارگاه محصولاتش زبانزد بازار شهرهای قم و اراک شد. تولید سرویسهای سفالین کودکانه و سرویسهای چایخوری از عمده تولیدات این زن کارآفرین است. او مشکلات اقتصادی و عدم حمایت از زنان کارآفرین را مشکل اصلیاش عنوان میکند: «هر روز کارم را از صبح خیلی زود شروع میکنم و تا پاسی از شب ادامه میدهم، اما از آنجا که قیمت فروش ظروف سفالین اندک است، سود چندانی نصیبم نمیشود و همیشه دغدغه اقتصادی دارم.»
به گفته او هنر سفال هنوز میان مردم جانیفتاده و اینکه یک زن تولید آن را بر عهده بگیرد در شهر قم هنوز عجیب تلقی میشود.
«هیچوقت روزهایی را که برای راهاندازی کارگاهم در تکاپو بودم را از یاد نمیبرم. کف پاهایم از شدت پیادهروی زیاد برای یافتن یک مکان مناسب تاول زده بود. همواره «جمله تو؟ تو میخواهی مربی و تولیدکننده ظروف سفالین باشی؟ آزارم میداد» اما هیچگاه از شنیدن این جملات ناامید نشدم حتی زنان در هنر سفال به دلیل ظرافت کار موفقتر از مردانند.»
او از روزهایی میگوید که رقیبانش هر لحظه در انتظار بودند تا از دور رقابت خارج شود: «مدام میشنیدم که میگویند حتما سال دوم کار ناامید میشود یا اگر سال دوم کار را رها نکند سال پنجم به آن خاتمه خواهد داد، اما من از شنیدن این حرفها نهتنها ناامید نشدم بلکه با جدیت بیشتری به کارم ادامه دادم. یکی از مربیان قدیمی شهرم گفته بود من بالاخره زمین خوردن عالیه را خواهم دید.»
اما او بیتوجه به این حرف و حدیثها خود را به عنوان یک سفالگر و مربی موفق در شهر قم ثابت کرد.
اما عالیه از بیتوجهی مردم به ویژه مردم شهرش به این هنر گلایهمند است و این شکایت را از خانوادهاش آغاز میکند: «حتی یکی از ظروف دستسازم در خانهمان جایگاهی ندارد چون آنها این ظروف را دستوپاگیر میدانند بارها از مادرم خواستهام یکی از کوزههای سفالینام را بر تاقچه خانهمان قرار دهد، اما او هر بار با بهانهای از این کار سر باز میزند.»
در خانواده و شهر او کمتر کسی سفالگری را یک هنر میداند و با اینکه برادرش همواره مشوق او بوده، اما او هم از نمایش کوزههای سفالین عالیه در خانهاش خودداری میکند.
«عشق من گل و سفالگری است و هیچوقت این بیمهریها دلتنگم نکرده است.»
او کوره سنتی کارگاهش را که با آجر و خاک ساخته شده و هر بار پس از قرار دادن ظروف درش را با گل میبندد، نشانم میدهد: «هر بار دیدن این کوره و آتش قشنگش تمام سختیهای کار را از یادم میبرد.»
بسیاری از سفالگران از کورههای مدرن استفاده میکنند، اما عالیه همچنان این کوره سنتی و زیبا را به کورههای مدرن ترجیح میدهد. کورههای مدرن، ظاهری شبیه یخچال دارند و با برق کار میکنند.
او میگوید:«اعضای خانوادهام خیلی بیشتر ترجیح میدهند که من آرایشگر یا خیاط باشم و هر چند از هنر معرق، گلیمبافی و خیاطی کمی میدانم، اما همواره این هنر را به همه هنرها ترجیح دادهام.»
او بیکاری را مهمترین مشکل زنان قمی میداند: «سفال به دلیل درآمد اندکش کمتر مورد توجه زنان قرار میگیرد چون پیشرفت و درآمدزایی در این کار نیازمند صبر و تحمل زیاد است.»
او از آرزوهایش میگوید؛ اینکه اگر کارگاهی از آن خودش و نه اجارهای داشته باشد همه دیوارهای آن را کاهگل و گلاندود میکند همچنین اگر خانهای برای خود داشته باشد حتما همه ظروف و دکوراسیونش سفالی خواهد بود.
برگرفته از روزنامه سرمایه