“مطالعات زنان” همان فمینیسم نیست
سؤالهای زیادی ذهن دانشجویان رشتهء مطالعات زنان را دربارهء آیندهء کاری خود، منابع درسی، محتوای دروس این رشته و حتی استادانی که بدون داشتن نگاه جنسیتی مسوولیت تدریس را برعهده گرفتهاند، مشغول کرده است.
برای همین در جلسهء «بررسی وضعیت رشتهء مطالعات زنان» که در دانشکدهء علوم اجتماعی تهران برگزار شد، جمعیتی از دانشجویان این رشته با ایجاد حلقهای تخصصی مشکلاتشان را بدون رودربایستی با استادانشان در میان گذاشتند.
در این نشست تخصصی استادان، دانشجویان و علاقهمندان به مسایل زنان دور هم جمع شدند. استادان دربارهء ضرورت ایجاد چنین رشتهای در ایران حرف زدند، دانشجویان از مشکلات این رشتهء نوپا و علاقهمندان نیز پیشنهاداتی برای بهتر شدن این رشته ارایه دادند.
در ابتدای این جلسه ناهید مطیع، استاد دانشگاه سخن گفت و با انگشت گذاشتن بر نکات مثبت مطالعات زنان، حاضران را امیدوار کرد. اینکه رشتهء مطالعات زنان در ایران توانسته است فرهنگ تحمل شنیدن صدای مخالف را بهوجود بیاورد و دیگر شنیدن مطالب ناآشنا با سوگیری شدید مواجه نمیشود. به گفتهء او در برابر ایجاد این رشته مقاومتهایی وجود داشت و برخوردهایی از سر تمسخر که چرا مطالعات مردان نه؟
اما در حال حاضر این موضوع جاافتاده است که مطالعات زنان رشتهای نیست که بخواهد در تقابل با مردان قرار گیرد، بلکه طبق ضرورتهایی ایجاد شده است.
مطیع مخالفت خود را با این جمله که فمینیسم منحط و منحرف کننده است، صریح بیان میکند: «من با گفتمان رسمیای که فمینیسم را منحط مینامد، مخالفم، چرا که بیشتر مخالفان بدون شناخت عمیق نسبت به این موضوع مخالفت میکنند.»
و البته مطیع دلایل رد این نظر را تشریح میکند: «باید بدانید که فمینیسم یک مکتب واحد نیست، اکنون با فمینیسمهای گوناگونی مواجهیم که حتی برخی در برابر یکدیگر ایستادهاند. برای درک هر یک از نظریات فمینیستی باید عمیقائ آن را فهمید و بعد در مقابلش موضعگیری کرد.»
و در نهایت به افراد علمی و آکادمیک توصیه میکند که محکوم کردن مطالعات زنان و وصل کردنش با نظراتی که منحط تلقی میشود، دور از شأن دانشگاهیان است.
سوسن باستانی استاد دانشگاه الزهرا هم نیز تعجبش را پنهان نمیکند و میگوید: «حتی بیشتر استادان در ابتدای ورودشان به کلاسهای این رشته میگویند که ما فمینیسم نیستیم، که این نوع واکنش در میان افراد آکادمیک عجیب است.»
جلسهء بررسی وضعیت رشتهء مطالعات زنان در حالی برگزار شد که جمعیت زیادی از دانشجویان این رشته آمده بودند تا حرف دلشان را بزنند.برخی از حرفها از جنس درددلهای دانشجویان سایر رشتههاست و برخی نیز خاص خود اینها.
در سالهای اخیر علاقهء ورود پسران به این رشته چشمگیر شده است. حتی در این جلسه پسران نه تنها حضور دارند، بلکه بدون سانسور نظراتشان را بیان میکنند.
به قول یکی از همین پسران، ورود افراد با دیدگاههای متفاوت رشته را پویا نگه میدارد و با طنز میگوید: «چه اشکالی دارد که ما برای پررنگ شدن حضور زنان و کم کردن مسوولیت مردان در جامعه تلاش کنیم؟»
محسن مالجو به عنوان یکی از دانشجویان رشتهء مطالعات زنان از مشکلاتش میگوید. به عقیدهء او تغییر نقشهای تعریف شده برای زنان و مردان و حضور چشمگیر زنان در جامعه باعث شده تعاریف سنتی نقشهای محول شده برای زنان کارکردی نداشته باشد و نیاز است در این تعاریف بازنگری شود.او وظیفهء این بازنگری را بر دوش رشتهء مطالعات زنان میگذارد، همچنین عناوین و محتوای دروس مطالعات زنان مهمترین گلایهء دانشجویان و حتی استادان است.شهلا اعزازی به عنوان یکی از پیشگامان تاسیس این رشته به محض شروع شدن چنین بحثی مسوولیت خود را در زمینهء انتخاب عناوین و مباحث درسی کمرنگ میکند و میگوید: «من هم با بازنگری محتوای دروس و عناوین مطالعات زنان موافقم، چون از همان ابتدا ما در این تصمیمگیری هیچ نقشی نداشتیم.»
به قول سوسن باستانی، اعتراف به این بازنگری نقطهء قوتی محسوب میشود. چرا که نقد از درون در این فاصلهء کوتاه از تاسیس تاکنون پویایی این رشته را نشان میدهد.او ادامه میدهد: «من از ضرورت تشکیل رشتهء مطالعات زنان هیچ تردیدی ندارم اما در بازنگری آن چرا.»یکی از دانشجویان از نبودن منابع و نداشتن ارتباط با سایر دانشجویان کشورها گلایه میکند و باستانی در پاسخ به او میگوید: «در دنیای ارتباطات بحث آشنایی با همتایان دانشجو برعهدهء خود دانشجویان است. مگر برای دانشجویان دیگر برای این کار امکاناتی وجود دارد؟»
کاربردی نبودن پژوهشهای حوزه از دیگر مشکلات این رشته محسوب میشود. ژالهء شادیطلب، استاد دانشگاه تهران پاسخ میدهد: «پژوهشها فارغ از اینکه در چه رشتهای باشد، نقشی در سیاستگذاریهای کشور ندارند. من در مدت ۴۰ سال تحقیق روی مسایل زنان به تعداد انگشتان دست تحقیقاتی دیدهام که در برنامهریزیهای کشور کاربرد داشتهاند.»
وی به دانشجویان توصیه میکند که نگران کاربردی نشدن تحقیقاتشان نباشند چرا که علم برای علم بد نیست.به عقیدهء او ما هنوز جزء به جزء مشکلات زنان را نشناختهایم بنابراین نباید انتظار داشته باشیم موضوعات تحقیقمان عملیاتی شود.رکسانا بهرامی تاش، محقق حوزهء زنان است. او به عنوان یکی دیگر از سخنرانان میگوید: «ادبیاتی که وارد ایران شده مربوط به لیبرال فمینیستهاست، ادبیاتی که مطابق با شرایط زنان طبقهء متوسط آمریکا و اروپاست و انتقال آن به گفتمان حقوقی زنان ایران باعث شده که تحقیقات با واقعیت انطباق نداشته باشند.»و شیخی یکی از پسران دانشجو مناسبترین حوزهء تئوریک برای زنان ایران را رادیکال فمینیسم عنوان میکند و میگوید: «در کشور چند فرهنگی و قومیای مثل ایران نظرات لیبرال فمینیسم نمیتواند راهگشا باشد. بحثها بر سر اینکه چه نوع تئوری مناسب شرایط زنان ایران است بدون نتیجه باقی ماند.
و حسینی یکی دیگر از پسران علاقهمند به مسایل زنان از تحقیقات این حوزه انتقاد میکند و معتقد است بیشتر تحقیقات حوزهء زنان به آسیبهای اجتماعی محدود شده است، بدون داشتن نگاه جنسیتی و بدون استفاده از نظریات فمینیستی. اکثر این تحقیقات از تئوریهای محافظهکارانهء جامعهشناسی سود جستهاند.
(این مطلب در روزنامه سرمایه منتشر شده است.)