اوکراین فاحشه خانه نیست
کانون زنان ایرانی
ترجمه و تالیف :هلیا عسگری
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، اوکراین استقلال خود را اعلام کرد. با توجه به زمینههای سیاسی و فرهنگی، اوکراین یک کشور پساشوروی است که استاندادردها، ارزشها و شیوههای اتحاد جماهیر شوروی قدیم را در خود نگه داشته است. پساشوروی در واقع همزیستی غیر طبیعی تعهدات شفاهی به نظریات دموکراسی و شیوههای اجرایی غیردمکراتیک است. در طی این مدت، پروسه دموکراتیزاسیون در اوکراین به دلیل ابقا فساد در دستگاه حکومتی، نبود آزادی بیان و به رسمیت شناخته نشدن سازمانها و انجیوهای دموکرات، پیوسته بحث برانگیز بوده است. این شرایط، به اضافه فرهنگ مردسالارانه، زنان اوکراینی را با چالش بزرگی روبه رو کرده است. همچنان که نتایج تحقیقات انجام شده حاکی است از وضع بد و وخیم اوضاع زنان و نابرابریهای جنسیتی( World Economic Forum).
سال ۲۰۰۹، گروه فمینیستی اوکراینی “فمن” بهشدت موردتوجه رسانهها و عموم به عنوان یک گروه فمینیستی مدرن و جنجال برانگیز قرار گرفت. گروهی که بر روی بالاتنه عریان خود شعار مینویسند و همیشه حلقه گل سمبلیک اوکراینی بر روی سر خود دارند.
سال ۲۰۰۸ بود که آنا هوتسل ۲* خبر تأسف باری را شنید; “دختر اوکراینی را به هوای خروج از کشور فریب دادند و بعد از آن از او برای صنعت سکس استفاده کردند”. همین خبر منجر به تشکیل گروه فمن توسط آنا و دو تن از دوستانش الکساندرا شوچنکو ۳* و اوکسانا ساچکو ۴* شد. بسیاری معتقدند که مغز متفکر فمن آنا و رهبر فعالیتها الکساندر است. آنها فعالیت خود را در کی یف اوکراین شروع کردند و تا اواسط سال ۲۰۰۹ به سرعت چشمگیری معروف شدند. در سال ۲۰۰۹ اینا شوچنکو ۵* به آنها پیوست که از سال ۲۰۱۳ نیز رهبری گروه را برعهده دارد. در سال ۲۰۱۲، اینا شوچنکو، پس از قطع یک صلیب چوبی بزرگ در اوکراین تهدید شد، که در پی آن فرانسه برای دادن پناهندگی به او اعلام آمادگی کرد و او هم در نهایت مجبور به ترک اوکراین شد.
به عقیده موسسان فمن، این گروه فعالیت خود را در فرهنگی مردسالارانه شروع کرد، جایی که مردان صحبت میکنند و زنان تنها شنونده هستند، مردان تصمیم میگیرند و زنان اطاعت میکنند; ” ما میخواهیم نشان دهیم که زنان باید نسبت به تمامی اتفاقاتی که در کشور میافتد واکنش نشان دهند و نگرش خود را نسبت به آنها داشته باشند. آنها باید از خنثی و بی تفاوت بودن در بیایند و نسبت به رویدادهای پیرامون خود آگاه باشند (آنا هوتسل، مؤسس فمن). ”
با آنکه فمن بیشتر به عنوان یک گروه فمینیستی و جنبش زنان اوکراینی شناخته میشود اما فعالیتهایش صرفاً محدود به حوزه زنان اعم از اقدام علیه تبعیض جنسیتی، فساد، استفاده ابزاری از زنان برای گسترش صنعت توریسم و همچنین فعالیت علیه خودفروشی زنان با شعار “اوکراین فاحشه خانه نیست” نیست، بلکه آنها علیه کل نابرابریها و تبعیضات، عقاید تند مذهبی، دیکتاتوری و سیستم نابرابر اقتصادی و سیاسی اعتراض میکنند.
در اروپا فعالیت گروه فمن با سینههای برهنه موجب ایجاد بحثهای داغی در رسانهها و همچنین عموم مردم شده است و تصویری که فعالیتهای آنها در ذهن مردم و مخاطبان ساخته است تصویری است از یک گروه زن گستاخ، معترض، خشن، یاغی که حاضرند برای رسیدن به اهدافشان و بیان مطالباتشان هر کاری انجام دهند که طبق نظر بسیاری از فمینیستها و روزنامه نگاران، رفتارهای خشونت آمیز آنها تهدیدی برای کلیه فعالیتهای فمینیستی در دنیاست.
آنها اولین بار در سال ۲۰۰۸ در خیابان اصلی کی یف تظاهراتی علیه پورنوگرافی در اینترنت برگزار کرده و برهنه حاضر شدند که به سرعت توانستند توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند. آنها سینههای برهنه خود را به عنوان سلاحی علیه پدرسالاری میدانند. اینا شفچنکو میگوید: ” در اوایل فعالیتمان به عنوان فعال حقوق زنان روشهای دیگر اعتراض را امتحان کردیم. تظاهرات کردیم، پلاکارد دست گرفتیم و سعی کردیم حرفمان را بزنیم و مطالباتمان را بخواهیم. ما فقط میخواستیم کسی ما را بشنود اما هیچکس حرف ما را گوش نکرد. بنابراین ما روش رادیکال را انتخاب کردیم. یک روش رادیکال غیر خشونت آمیز”. از سال ۲۰۰۸ فمن عریان کردن بدن را انتخاب کرد.”ما بدنهای برهنه را به یک ابزار سیاسی تبدیل کردیم و تعبیر جدیدی از بدن زن و برهنگی زنان ارائه دادیم. بدن ما دیگر ابزار جنسی و لذت نیست. بدن ما سلاح ماست که رویش شعارهایمان و مطالباتمان را حک میکنیم. برهنگی ما برهنگی تهاجمی است و هیچ احساس لذتی را در مخاطب ما برنمی انگیزد. ما از بدنمان به عنوان یک پوستر سیاسی استفاده میکنیم و بر روی آن شعارهایمان را حک میکنیم. آدمها حتی اگر بخواهند بدن ما را نگاه کنند نمیتوانند شعارهای حک شده بر روی بدن ما را نادیده بگیرند.”
آنها معتقدند که ما نماینده فمینیسم در خیابان هستیم: ” ما از اول میدانستیم که نمیخواهیم گروهی را اداره کنیم که تنها حرف میزند، حرف میزند و حرف میزند و سالها حرف میزند و هیچ اتفاقی بعد از آن حرف زدنها رخ نمیدهد. جنبشهای فمینیستی از لحاظ تئوریک بسیار قوی، کامل و پخته هستند اما هیچ فمینیستی در خیابانها نیست. هدف ما برگرداندن عمل به خیابانهاست تا بتوانیم از طریق آن توجه مردم، رسانهها و قانون گذاران را به خود جلب کنیم. ما آمدهایم تا عقاید را تغییر دهیم و عقاید خرافی و تند مذهبی، دیکتاتوری و روسپی گری را که سه شیوه اصلی نقص حقوق زنان است را از بین ببریم. ما حزب سیاسی نیستیم، ما تنها کنشگران خیابانی هستیم که سعی در عریان کردن حقیقتی را داریم که قدرتمندان و سیاست گذاران سعی در مخفی کردنش را دارند. اینگونه ما قوانین مردسالارانه و نابرابریها را زیر سؤال میبریم.”
با وجود اینکه فمن یک گروه فمینیستی معرفی میشود، اما رهبران این گروه در برخی مواقع سعی در رد آن و بیان تفاوتهایشان با فمینسیم را دارد. ” ما فمینیست نیستیم. فمینیستها مردان را در مرکز قرار میدهند و از آنها تقلید میکنند تا بتوانند تبدیل به یک زن قوی و مستقل شوند، همانند مردان. در حالیکه فمن ها زن هستند. زیبا با ویژگیهای زنانه و در عین حال قوی و قاطع. ما تصویر ملی از زنانگی، مادری و زیبایی را میسازیم، ما یک استاندارد نوین از جنبشهای مدنی در اوکراین را بنا میکنیم، ما فرم منحصر بفرد خود را در بیان مطالبات مدنی بر پایه شجاعت، خلاقیت، تاثیرگذاری و تعجب برانگیزی را گسترش میدهیم، ما نشان میدهیم که جنبشهای مدنی قادر به تاثیرگذاری در افکار عمومی هستند، ما بزرگترین، مهمترین و تاثیزگذارترین جنبش فمینیستی در اروپا خواهیم شد”.
منتقدان فمن ها چه می گویند
بسیاری از منتقدان فعالیت آنها را ساده لوحانه و برخی رادیکال و مخرب میدانند. برخیها از آنها حمایت همه جانبه و بی قید و شرط میکنند و برخی دیگر با فعالیت آنها به دلیل برهنه بودنشان و عدم وجود خلاقیت مخالفت میکنند و این تعدد آرا را میتوان در نظرات مردم در وبسایت و وبلاگ آنها مشاهده کرد.
موج انتقادات وارده بر فمن را از سه بعد مختلف میتوان بررسی کرد، یک، انتقادات وارده بر استراتژی که فمن برای خود انتخاب کرده است؛ اعتقاد بر عدم تاثیرگذاری آنها؛ و در نهایت انتقادات وارده بر علم و آگاهی آنها.
شاید مهمترین نقدی که بر فعالیتها فمن در طی این سالها وارد شده است، مسئله شیوه فعالیتهای آنها باشد.
روزنامه پرتغالی “یورو نوتیسیاس (اخبار اروپا)” روشهایی فمن را اینگونه تحلیل میکند: ” در جوامع اروپای شرقی نگرش نسبت به برهنگی تا حدودی با نگرش به این مقوله در کشورهای کاتولیک اروپای جنوبی متفاوت است. زنان در اروپای شرقی امروزه کاملاً به این مسئله واقف هستند که طی سالهای متمادی بازیچه ای در دست مردان و جامعه مردسالار بودهاند و این حقیقت را میدانند که زنان در سنهای مختلف همواره قربانی تن فروشی بودهاند. بدین ترتیب، هیچ تعجب آور نیست که آنها بدون هیچ شکی از روشهای رادیکال برای بیان مطالبات و خواستههای خود استفاده کنند. روشهایی که در کشورهای دیگر معمول نیست.”
این مسئله است که بارها اعضا و رهبران اوکراینی فمن به آن پرداختهاند. ” همیشه به زنان اوکراینی به چشم یک روسپی نگاه میکنند، صرفاً به دلیل اوکراینی بودن. زمانی که قصد سفربه کشورهای دیگر را داریم به ما به چشم روسپی نگاه میکنند که قصد سفر به کشورهای ثروتمندتر داریم و چه زمانی که در کشور خودمان هستیم و با خواستههای گوناگون و عجیب توریستها مواجه میشویم. هیچکس قبلاً در این باره صحبت نکرده است. اما ما این مسئله را مطرح کردیم و بحث را به حوزه عمومی کشیدیم و خواستار بررسی دولت در این زمینه شدیم. حداقل خواست ما در این زمینه این است که اگر نمیتوانند کاری بکنند، حداقل وجود این مشکل را به رسمیت بشناسند.”
با این حال برای بسیاری از صاحبنظران، سازمانهای زنان، فمینیستها همچنین مخاطبان عام، فمن یک گروه فمینیستی شناخته نمیشود. آنها معتقدند که فعالیت این گروه تنها عریان گرایی و رادیکالیسم را اشاعه میدهد و هیچ کمکی به وضعیت زنان نمیکند و هیچ بحث جدی و عقلانی درباره مسائل و مشکلات اجتماعی بالاخص مسائلی که خود آنها محور کارهایشان قرار دادهاند مانند صنعت سکس توریسم و خشونتهای خانگی صورت نمیگیرد.
آنها بر این باور هستند که فعالیتهای فمن و برهنگی آنها آن چیزی را که مردان همواره میخواهند را به راحتی به آنها عرضه میکند؛ بدن زنان. آنها نه تنها مردسالاری را به چالش نمیکشند بلکه حتی از آن حمایت نیز میکنند.”واقعاً برای ما سؤال است که اعضای گروه فمن چرا لباسهای خود را در میآورند؟ هدف آنها چیست و چرا سینه برهنه خود را سلاح خود میدانند؟ تنها چیزی که برای ما مشخص است اینست که فعالیت آنها بسیار نامرتب، درهم و واکنشی است (وسنیانکا،۲۰۱۲).”
بارها اعضای فمن درباره اینکه چرا برهنگی را وسیله ای برای اعتراض خود انتخاب کردهاند مورد سؤال، بازخواست، توهین و تهدید قرار گرفتهاند و فعالیت آنها به نوعی پورنوگرافی معرفی شده است. کریستینا تاسین (c.Tasin) در مقاله خود که درباره فعالیتهای فمن است اشاره میکند که ” اعضای گروه فمن، کسانی که خود را فمینیست میدانند و علیه خودفروشی و فحشا مبارزه میکنند، در واقع خود نیاز رسانههای امروز را برای تبلیغات سکس بازتولید میکنند. دخترانی شبیه بازیگران فیلمهای پورنو با بدنهای زیبا، خوش فرم و پوستهای صاف که بر روی سینههای برهنه خود شعارهایشان را نوشتهاند و در زمان فعالیتشان ژستهایی مشابه ژستهای بازیگران فیلمهای پورنو میگیرند و در عین حال وانمود میکنند که معترض هستند و علیه استفاده ابزاری از زنان مبارزه میکنند. تبلیغات آنها برای جذب نیروی جدید بسیار شبیه دعوت دختران جوان برای کار کردن در بارهای شبانه رقصهای همراه با برهنگی تدریجی است و بیشتر مناسب برای مجلات پورنوگرافی که شعاری بالای آن حک شده است: برهنگی، مبارزه و آزادی.” تاسین در پایان مقاله خود بعد از انتقاداتی که به فمن و نحوه فعالیت آنها وارد میکند میگوید:”باید اقرارکنم که این روشهای اشتباه فعالان است که آنها را در معرض خطر قرارمیدهد (تاسین. ۲۰۱۲).
روزنامه اوکراینی Dzerkalo Tygnia درباره استراتژی گروه فمن مینویسد: مردان سیاستمدار که هیچ، روشنفکرترین مردان هم توانایی فکر کردن خود را درباره مسائل مهم از دست میدهند وقتی با اینچنین بدنهای زیبا و سکسی زنان روبه رو میشوند.”
کلویی انجیال از سایت فمینیستینگ میگوید: ” چیزی که من همواره به آن معتقد هستم اینست که اگر اولویت، جلب نظر رسانههاست برهنه تظاهرات کردن مخصوصاً برای زنان تاکتیک بسیار موثری است و تنها راهی است که رسانهها به زنان توجه میکنند و مردان با دقت به زنان نگاه خواهند کرد. وقتی اعضای گروه فمن لباسهای خود را در میاورند مردم شوکه میشوند، بله، اما نه به خاطر اینکه بدن زنان و به طور مشخص تر سینههای زنان تابو است و این عمل حرفی برای گفتن دارد بلکه به خاطر اینکه جذابیت جنسی دارد. شیوه فمن حق زنان بر بدنشان و کنترل آن نیست، بلکه اجازه دادن به رسانهها برای کنترل بدن زنان است. رسانهها میگویند، تا وقتی برهنه و جذاب نباشی به تو توجهی نمیکنیم و فمن از این قانون اطاعت میکند.
مارگاریت کوخ، روزنامه نگار روزنامه دی ولت معتقد است ک فرم فعالیتهای گروه فمن بسیار شوک آور و تعجب برانگیز است. در طی فعالیتهایشان در خیابانها پیام آنها دریافت نمیشود و چه مردمی که در آن مکان حضور دارند و چه مخاطبان آنها از طریق رسانهها به فعالیت آنها به عنوان یک نمایش نگاه میکنند که بازیگران آن دختران برهنه ای هستند که فریاد میزنند؛ مخاطبان نه به حرف آنها و اینکه چه میخواهند بگویند نه گوش میدهند و نه توجه میکنند.
با اینکه فمن ها معتقد هستند که نوع فعالیت آنها شوکی را به مخاطب وارد کرده و آنها را متعجب میکند اما بسیاری نیز این خصیصه را نقد میکنند. به طور مثال سارا دوس خبرنگار روزنامه برزیلی “برزیل پست” فعالیتهای گروه فمن را با گروه “پتا” که در زمینه حقوق حیوانات فعالیت میکنند مقایسه میکند. پتا گروهی است که با بدنهای برهنه و همراه با آرایش زخمی و خون آلود، خود را شبیه اشکال مختلف ارائه محصولات گوشتی در سوپرمارکتها در میآورند و انسان را جای حیوان میگذارند و تنها یک شوک ناگهانی در مخاطب خود ایجاد میکنند. او معتقد است که فعالیت گروه فمن نیز تنها یک شوک، به خاطر نوع رفتارشان در مخاطب ایجاد میکند و تأثیر به سزایی در جامعه و پیشبرد اهدافشان ندارد.
منتقدان فمن معتقد هستند که آنها به اندازه ای که به دنبال مخاطب و شوکه کردن آنها هستند به فکر کارهایی که میکنند و اهدافی که دارند نمیاندیشند و اطلاعات دقیق و آگاهی لازم برای فعالیت ندارند. به طور مثال در آپریل ۲۰۱۲، اعضای گروه از دیوارهای کلیسای صوفیا بالا رفتند تا به قانونی شدن قوانین ضد سقط جنین اعتراض کنند، اما آنها حتی این دانش را نداشتند که کلیسای صوفیا هیچ نقشی در قانونی شدن آن نداشت بلکه تصمیمات توسط رهبران کلیسای جامع کاتولیک یونانی اوکراین گرفته شده است.
حتی در بسیاری مواقع مانند اعتراض به برگزاری مسابقات جام ملتهای اروپا در اوکراین در سال ۲۰۱۲ که با هدف مبارزه با استفاده ابزاری از زنان و اعتراض به رشد توریسم سکس و تشویق روسپیگری تظاهراتی را طراحی و انجام دادند به این مسئله توجه نکردند که همه موارد و رویدادها رابطه با تبعیضهای جنسیتی زنان ندارد.
مجله آلمانی اشپیگل به نقدهای وارده به فمن با نگاه طنزگونه ای نگاه میکند. او آن دسته از فمینیستهای فرانسه را که مخالف فمن هستند، مخاطب خود قرار میدهد و میگوید: ” به خیابانها بیایید و پلاکارد دست بگیرید و اعلام کنید که هرگز برهنه نخواهید شد. در عوض کلاه فریژی ۶* خود را بر سر بگذارید و اعلام کنید که فرانسوی هستید، نه اوکراینی. هم اکنون یک انقلاب طراحی کنید و هرکسی در هر جای دیگر نیز مشکلی داشت، شما مجدد برایش یک انقلاب طراحی کنید. با صدای بلند اعلام کنید که الیمپ دگوژ ۷* یک فرانسوی، مانند همه انقلابیون.”
فمن هدف نهایی خود را مادرسالاری و تبدیل شدن به بزرگترین و تاثیرگزارترین فعالیت زنان و حقوق بشری در دنیا میداند.
با وجود فعالیت حقوق بشری فمن، همواره این نقد بر آنها وارد شده است که اساس نظریه آنها یک دیدگاه رادیکال بر پایه نظریه سلطه جنسیتی است. آنها معتقدند که دیگر وقت آن رسیده که به هر روشی قدرت را از دست مردان باید گرفت و آن را به زنان سپرد.
فمن طی این سالها بارها مورد انتقاد فمینیستها و روزنامه نگاران و همچنین مورد تمسخر مخاطبان قرار گرفتهاند. بارها دستگیر شدند، تهدید شدهاند و ربوده شدهاند. اما با این وجود همچنان با همان رویه به فعالیت خود ادامه دادهاند. فمن در اوکراین، سوئد، بلژیک، هلند، فرانسه اسپانیا، آلمان، کانادا، مکزیک و تونس فعالیت دارد. البته تمامی این کشورها شاخههای محلی فمن هستند و فعالیت در آنها توسط زنان همان کشورها صورت میگیرد که البته مدیریت آنها توسط اعضای اصلی فمن صورت میگیرد. همچنین مردان نیز به عنوان اتاق فکر، وکیل و مشاور با این گروه همکاری میکنند.
با گذشت هفت سال از فعالیتهای فمن، اما همچنان سؤالات درباره دستاوردهای این گروه و اعتراضهای آنها باقی مانده است. آیا فمن نوید یک انقلاب جنسی نوین را میدهد و معنای جدیدی از برهنگی را شکل میدهد؟ آیا فمن توانسته است تغییری ایجاد کند؟ آیا فمن میتواند تغییر ایجاد کند؟
***
*۱: برگرفته از نام فیلم مستند بر اساس فعالیتهای گروه فمن Ukraine is not the brothel
*۲: Anna Hutsol
*۳: Alexandra Shevchenko
*۴: oksana shachko
*۵: Inna Shevchenko
*۶: کلاهی که در زمان امپراتوری روم بر سر بردگان آزادشده قرار میدادند که همین سنت باعث نامیدن این کلاه به کلاه آزادی شد.
*۷: وی از نخستین فمینیستها به شمار میرود که اعلامیه حقوق زنان فرانسه را در مقابل اعلامیه حقوق شهروندان فرانسه که از حقوق زنان فرانسه در آن صحبتی نشده بود را نوشت.