امنیت زنان در شهرها (۳)
نگاه مردانه به شهر
الهه عصاریان
در زمینهء مسالهء امنیت زنان در شهر یا قانونی وجود ندارد که از زنان حمایت کند و یا اگر وجود دارد کمتر شاهد اجرای آن هستیم. به طور مثال متلک گویی و ایجاد مزاحمت برای زنان در خیابان هم امنیت روانی آنان را به خطر میاندازد و هم تجاوزی به حریم خصوصی افراد شمرده میشود. از همین رو در قانون جرم شمرده میشود و مجازاتهایی برای آن در نظر گرفته شده است. موضوعی که شاید اکثر افراد از آن بی اطلاع باشند. طبق مادهء ۳۰۸ قانون مجازات اسلامیاگر شخصی به دیگری اعم از این که آن دیگری زن باشد یا مرد، توهین کند و این توهین فحاشی باشد و به کار بردن کلماتی که رکیک محسوب میشود، مجازاتی دارد که تا ۷۴ ضربه شلاق است و قاضی میتواند بر اساس نوع عبارتی که به کار برده شده شخص را بین یک تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم کند. یا به جای شلاق فرد را به ۵۰ هزار ریال تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم کند. (آغاسی، ۱۳۸۳) اما همهء ما میدانیم که کمتر زنی برای چنین بیحرمتیها و آزار و اذیتهایی که امنیت روانی و اجتماعیاش را به خطرمیاندازد، به قانون مراجعه میکند; چرا که اغلب اوقات اجراکنندگان قانون نه اهمیتی به این مساله میدهند و نه مردان را که عاملان مزاحمت هستند به تنهایی مجرم قلمداد میکنند; بلکه در مواردی زنان نیز زیر سؤال برده میشوند و معمولائ ظاهر و پوشش زن را یکی از عوامل مؤثر در وقوع چنین اتفاقاتی میدانند.
فرهنگ مرد سالار و شیوههای جامعه پذیری
برخی از تحلیلگران ریشههای پدیدهء عدم امنیت زنان در شهر را فرهنگی و عدهای آن را در شیوهء تربیت و جامعهپذیری زنان میجویند. دکتر شیوا دولت آبادی روانشناس اجتماعی علت اصلی این پدیده را در فرهنگ مردسالار جامعه ما میداندکه نیاز به ایجاد ارتباط همراه با ارضای حس تسخیرکنندگی مردانه و تحقیر نسبت به زنان را به دنبال دارد. وی معتقد است در این کلامهای معمولائ همراه با مسخره (متلکها و هتک حرمتهای لفظی به زنان در خیابانهای شهر) ما شاهد یک چیزی مانند یک عقدهء تسلط و تسخیر هستیم. مانند این است که این مردها بدون این که آگاه باشند چه کار میکنند، در این شکل موهن نوعی از تسلط بر قضیه یا تسلط بر یک ارتباط را برای خودشان طرح میکنند. به عبارت دیگر یک نوع حرمت شکنی که در آن زن به تحقیر کشیده میشود و مرد در یک چارچوب انتظار دیرینهء مردسالاری احساس میکند که او را برای لحظهای تصاحب کرده و این بسیار نازیباست. همچنین وی معتقد است زیربناییتر از همهء اینها میشود گفت این مساله به نوعی عقدههایی از عدم دسترسی به ارتباطهای سالم است که خودش را به اشکال حرمت شکنی و عقده گشایی تبدیل میکند. (دولت آبادی، ۱۳۸۳)
از علل مؤثر دیگر در سطح اعتماد و احساس امنیت زنان نوع پرورش و شرایط تربیت اجتماعی است.اعتماد و احساس امنیت در بزرگسالی به اعتماد بنیادی و خلاقیتی باز میگردد که در کودکی و در جریان اجتماعی شدن شکل میگیرد. (گیدنز، ۱۳۷۷) از این منظر افرادی که به لحاظ اجتماعی فرودست محسوب میشوند و تحت پرورش و تربیت اجتماعی ویژهای جامعهپذیر میشوند از احساس اعتماد و امنیت کمتری برخوردار خواهند بود. در این میان شرایط جامعه پذیری خاص و موقعیتهای از پیش تعریف شدهء فرودستی برای زنان، آنان را مستعد احساس بی اعتمادی و ناامنی بیشتری نسبت به مردان میسازد. در واقع شیوهء جامعهپذیری زنان و دختران ما به گونه ای است که در روابط اجتماعی خود کمتر احساس قدرت کرده و همواره خود را در موقعیت فرودست تر از مردان میبینند (کمالی، ۱۳۸۴. )
عدم حضور زنان در برنامهریزیهای شهری
مفهوم شهروند برای برنامهریزان شهری ما یک مفهوم انتزاعی است و برنامه ریزان کمتر تصوری محسوس و ملموس از شهروند دارند و شهروند در بهترین صورت خود مردی است سالم و جوان بدون هیچ مسالهای که میخواهد تنها در خیابان جا به جا شود.بنابراین تمام خدمات شهری برای تامین نیازهای شخصی اوست و تفاوتهای جنسیتی شهروندان هرگز مورد توجه برنامهریزان نبوده است.این نگاه مردانه به شهر و شهروند و برنامهریزی توسط مردان سبب شده که اگر خدمات و امکاناتی نیز در زمینهء حفظ امنیت شهروندان در نظر گرفته شده در حدی باشد که فقط برای یک مردکافی است و تمام فعالیتها برای توسعهء شهر بر مدار مردان صورت گرفته است و همین مساله خود موجبات عدم امنیت بیشتر زنان را ایجاد کرده است. (زنجانیزاده، ۱۳۸۰)
تغییر نقش محلات در معماری و شهرسازی
شاید بتوان گفت در معماری گذشتهء ما شهر و فضاهای شهری بیشتر در خدمت انسانها بوده است و همین موضوع امنیت بیشتری را به ارمغان میآورد. در دورهء قاجار در طراحی شهری ما میدانچههای کوچکی وجود داشت که باعث شکلگیری محلات شده بود. در فضاهای شهری آن دوره وجود محلات و روابط اجتماعی حاکم بر آنها و حضور مردم در آن نقش عمدهای در ایجاد امنیت در شهر داشت بهطوریکه تمام افراد ساکن در یک محل خود را موظف به حفظ جان و مال و ناموس ساکنان محله میدانستند اما از دورهء پهلوی این نگاه تغییر کرده و بسیاری از آن محلات تبدیل به خیابان شد و بهتدریج محلهها حذف شد. شهرسازی امروزی ما بیشتر برگرفته از مدل شهرسازی آمریکایی است (مبتنی بر ساخت بزرگراهها و خیابانکشی) بنابراین ارایهء خدمات به سوارهها و خودروها است و نه پیادهها.شهر محلی برای حضور غریبهها و انجام امور اقتصادی است و نه ایجاد روابط اجتماعی و فرهنگی، در نتیجه فضای عمومی و حضور مردم در فضاها کمتر و امنیت شهری نیز کمتر است که در این بین زنان به دلیل آسیبپذیری بیشتر، عدم قدرت دفاع از خود و نگاه جنسیتی که به آنها وجود دارد بیشتر در معرض ناامنی قرار گرفتهاند.
میتوان نتیجه گرفت که امنیت از شاخصههای کیفی زندگی در شهرهاست و آسیبهای اجتماعی از مهمترین پیامدهای مختلف امنیت به شمار میروند.در این میان فضاهای شهری از جمله مولفههایی هستند که نابهنجاریهای اجتماعی در بستر آنها به وقوع میپیوندد و با تاکید بر مسایل زنان شاید بتوان گفت شهرها آیینهء تمام نمای تبعیض علیه زنان به شمار میروند و با توجه به این که احساس امنیت زنان در فضای شهر مهمترین عاملی است که در میزان فعالیت و مشارکت آنها به عنوان یک شهروند تاثیر میگذارد، بنابراین باید به این مساله و علل و عوامل مؤثر در آن بیش از پیش توجه کرد.
منابع:
دولت آبادی، شیوا و محمد حسین آغاسی، ۱۳۸۳۳)، هتک حرمت لفظی نسبت به زنان در معابر عمومیایران، زنان، ش ۱۰۸
زنجانیزاده، هما، ۱۳۸۰۰)، بررسی وضعیت زنان و امنیت شهری و عوامل تاثیرگذار بر کاهش امنیت زنان
سازمان ملی جوانان، ۱۳۸۲۲)، امنیت روانی-اجتماعی زنان جوان در شهر تهران
مالی، افسانه، ۱۳۸۴۴)، امنیت و جنسیت، نامه، ش ۴۳
گیدنز، آنتونی، ۱۳۷۷۷)، پیامدهای مدرنیته، ترجمهء محسن ثلاثی، تهران، چاپ اول، نشر مرکز
گیدنز، آنتونی، ۱۳۷۸۸)، تجدد و تشخص، ترجمهء ناصر موفقیان، تهران، چاپ اول، نشر نی