خشونت کلامی و ضعف قوانین
کانون زنان ایرانی
پویه مددی
پنجاه ساله است و دو فرزند بزرگ و دانشجو دارد. تعریف میکند که شوهرم هیچ وقت مرا کتک نزده اما همیشه با القاب زشت صدایم زده: ضعیفه، عوضی، زنیکه، هوی و… و مدام با هر اتفاقی خشمش رو با توهین سر من خالی میکنه. دیگه تحمل حرفهایش را ندارم.
۳۵ ساله است شوهرش جلو جمع سعی میکند با ایراد گرفتن اعتماد به نفس او را کم کند. مدعیست رفتار نادرست شوهرش باعث شده که از رفتن به جمعهای دوستانه همراه شوهرش پرهیز کند: «از مهمانی که برمیگردم مشکلاتم شروع میشه، شروع میکنه به ایراد گرفتن و مقایسه من با بقیه زنها. مدام تکرار میکنه چرا اون حرف رو زدی، چرا اون حرکت رو انجام دادی تو همیشه آبروی من رو میبری. تمام این ایراد گرفتن رو با این الفاظ شروع میکنه بیعرضه، بیشعور و…»
در جامعه امروزی خشونتخانگی امری پسندیده نیست و برعکس گذشته، امروزه از یک هنجار به ناهنجاری تبدیل شده است. اما این امر باعث نشده تا از آمار خشونتهای خانگی کاسته بشه. مشکل در کجاست؟
هرچند در گذشته خشونت فیزیکی تنها خشونتخانگی که مورد توجه و بررسی قرار گرفته بود، در سالهای اخیر خشونت دارای تقسیمبندیهای متعددی شده است که عبارتند از: خشونت جسمی، جنسی، روانی (کلامی) و اقتصادی.
امروزه خشونت فیزیکی علیه زنان در حال کاهش و خشونتهای روانی در حال افزایش است. خشونت کلامی زیر مجموعه خشونت روانی قرار میگیرد. در این نوع خشونت شوهر همسر خود را مورد کتک قرار نمیدهد و هدف وی از آزار همسر روح و روان وی است.
یکی از موارد خشونتکلامی، عصبانیتهای شوهر است. رفتارهای غیرقابل کنترلی که مرد از خود نشان میدهد به مرور زن را وادار میسازد همیشه در تلاش باشد تا به گونهای رفتار کند که باعث عصبانیت همسرش نشود و همین امر باعث میشود که همیشه دچار استرس و اضطراب مضاعف باشد.
بیش از اندازه انتقاد کردن و تحقیر نظرات دیگری نیز یکی از انواع خشونت کلامی است. اگر مرد با پیشنهادات همسرش مخالفت میکند و سعی میکند افکار خود را مهمتر و قابل توجه نشان دهد همسرش را مورد خشونت کلامی قرار داده است.
در قانون مجازات اسلامی ماده ۶۰۸ مقرر شده است: مجازات توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک چنانچه موجب حد قذف نباشد شلاق تا ۷۴ ضربه و یا ۵۰ هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود. اما خشونت کلامی مرد به زن از مصادیق این ماده قرار نمیگیرد زیرا زنان نمیتوانند توهین شوهر را به خود را ثابت کنند. در واقع مطابق این ماده هر مردی به همسرش توهین میکند مطابق قانون به این پرونده به گونهای رسیدگی میشود که گویی مرد به غریبهای توهین کرده است.
متاسفانه خشونت کلامی به راحتی قابل اثبات نیست اگر زن از شوهرش کتک بخورد، آثار آن بر جسمش قابل رویت و در هر محکمه قابل اثبات است اما اگر شوهری، همسرش را با القاب نادرست صدا بزند این نوعی از خشونت است که اثبات آن برای زن آسیبدیده سخت است و حتی در مواردی این نوع رفتار را در زمره خشونت نمیدانند.
روز به روز خلأ قانونی که بتواند از زنان خشونت دیده حمایت کنده بیشتر دیده میشود. قانونی که زن بتواند با خیال راحت مشکلات را بیان کند و انتظار کمک و همراهی داشته بود، وجود ندارد. قوانین جاری کمک چندانی به زنان آسیب دیده نمیکند و تنها راه پیش رو زنان ارائه داخواست طلاق که آن هم پروسه سخت دارد و زن باید اثبات کند در عسر و حرج است تا قانون به او حق بدهد یا با مجبور است این زندگی جانفرسا را ادامه دهد.
اگر خشونت کلامی با دیگر آزارها همراه باشد و مرد از تلاش و همکاری برای حل مشکلات خودداری کند زن نباید خود را بیش از پیش گرفتار این زندگی کند، بخصوص اگر فرزندی در این زندگی مشترک باشد میتواند در این چرخه، خشونت را یاد گرفته یا دچار رفتارهای روحی روانی مانند وسواس، اضطراب و استرس و شود. پس باید قبل از اینکه این رابطه فرد را دچار آسیبهای جبران ناپذیری کند، خود را نجات دهد. مهمتر از تلاش زن برای نجات از این نوع زندگی، او نیازمند قانونیست که در این روند بتواند تمام و کمال از او حمایت کند.