روایتهای شخصی و غیرشخصی از خشونت خانگی/ گفت و گو با مینا کشاورز، مستندساز
گفت و گو:سپیده اشرفی
کانون زنان ایرانی
تولیدکنندگان مدیوم هنر و سینما به عنوان یک رسانه پرقدرت همواره تلاش کردهاند تا از طریق این رسانه، مشکلات و آسیبهای اجتماعی یک جامعه را مطرح کنند. فیلمهای بسیاری هم تاکنون ساخته شده که این هدف را محقق کرده است. در بحث خشونت علیه زنان اما، مساله قدری متفاوت است. پرداختن به مسائل زنان در رسانه با محدودیتها و اما و اگرهای خاصی روبروست. با این حال بسیاری از فیلمسازان تلاش کردهاند با حرکت در این فضای هرچند محدود، قدمی در رساندن صدای زنان بردارند. فیلم مستند «هنر در خطر زندگی کردن » ساخته مینا کشاورز از جمله این فیلمهاست که تلاش کرده مساله خشونت خانگی را به صورت خاص مطرح کند. این فیلم با درد دل فیلمساز با مادربزرگ از دست رفتهاش آغاز میشود؛ مادربزرگی که قبل از تولد فیلمساز از دنیا رفته و او در صحبت با عزیز از دست رفتهاش و طی یک مونولوگ، به این مساله میپردازد که وضعیت زنان در طول این مدت تغییری نکرده است. این فیلم در جشنواره بینالمللی فیلم شفیلد، جشنواره بینالمللی فیلم پوسان و جشنواره فیلم ایدفا در ماه اکتبر و نوامبر امسال نمایش داده شد و توانست در جشنواره بینالمللی فیلم پوسان، عنوان بهترین فیلم مستند را از آن خود کند. به بهانه پرونده این روزهای کانون زنان ایرانی با عنوان خشونت علیه زنان، با این فیلمساز گفتوگو کردیم.
ابتدا قدری درباره جزئیات روایتی که از خشونت خانگی در فیلمتان داشتید بگویید؟
شاید اگر بخواهم فیلم را توضیح بدهم، باید بگویم فیلم روایت شخصی من در یک تک گویی با مادربزرگم درباره خشونت خانگی است. مادربزرگی که هرگز ندیدهام. در کل فیلم، زنهای دیگری را هم میبینیم که به شیوههای مختلف تلاش میکنند مسائل خود را حل کنند؛ چه از طریق قانون و چه از طریق فعالیتهای اجتماعی.
خانم کشاورز!چرا سراغ ساخت این مستند رفتید ؟چه عاملی باعث شد سمت این موضوع بروید ؟ بعد از ساخت فیلم فکر میکنید این هدف شما تامین شده است؟
فیلم من روایت شخصی است اما من به عنوان زنی که در جامعه ایران به دنیا آمده، بزرگ شده، درس خوانده، ازدواج کرده و جدا شدم، تجربیات مختلفی از سر گذراندهام و همیشه وقتی دیدهام که زنهای بسیاری در اطراف من در موقعیتی هستند که وقتی مورد خشونت واقع می شوند، هیچ حمایتی چه از نظر قانونی و چه فرهنگی و اجتماعی ندارند، تحت تاثیر قرار گرفتهام. یعنی نهادهای حمایتی کمی برای آنها وجود دارد. من به صورت خاص روی خشونت خانگی کار کردم، چون به نظرم مهم است که درباره آن صحبت شود. فیلم طی یک پروسه چند ساله ساخته شد و در نهایت به نتیجه رسید.
اگر بخواهم بگویم به هدفم رسیدهام یا نه، باید بگویم که هدف اصلیام صحبت کردن درباره این مساله بود و فکر میکنم مهم است که ما روایتهای خودمان را از این موضوع داشته باشیم. در این فیلم روایت خودم، مادربزرگم و زنهای مختلفی از سراسر ایران شنیده میشود. اما تصور میکنم رسیدن به هدفی که دارم تنها هدف من نیست بلکه کارِ گروههای مختلفی از جمله فعالان اجتماعی و حقوق زنان و نهادهای حمایتی است. این موضوع نیاز به یک همبستگی دارد تا فرهنگ، رویکرد و نگاهها به مساله زن تغییر کند. تا اینکه روزی بتوانیم شاهد آن باشیم که زنی به واسطه زن بودن در خانواده تحت ستم قرار نگیرد. فکر میکنم باید خیلی زیاد درباره این مسائل صحبت شود.
رسانهای مثل فیلم را چقدر در فرهنگ سازی، تاثیرگذاری و کاهش خشونت علیه زنان موثر میدانید؟
مدیوم هنر میتواند در مسائل مختلف اجتماعی تاثیرگذار باشد به شرط اینکه فضایی برای نمایش و عرضه آن وجود داشته باشد. فیلم هم مثل همین است. اینها با قصهها و فضاهای نمایش داده شده، میتوانند در شکلگیری فرهنگ و رشد جامعه موثر باشند اما تاثیرگذاری اصلی منوط به این است که در جامعه فضایی فراهم شود تا آدمهای بیشتری آن اثر را ببینند. مثلا اگر فیلم من موضوع خشونت خانگی است و من دوست دارم مردان و زنان بسیاری از طبقات اجتماعی این فیلم را ببیند، فضا برای آن فراهم باشد و بتوان به آن مخاطبی که فیلم برای آن ساخته شده دسترسی پیدا کرد. چون در غیر این صورت تاثیری ندراد و مثل سندی برای سالهای بعد خواهد بود. امیدوارم برای فیلم خودم و دیگر فیلمهایی که نگاهی به مسائل اجتماعی دارند، این امکان بوجود بیاید که راحتتر به دست مخاطب برسند. چه در شهرها و چه در روستاهای کوچک. چون الان بسیاری از شهرها حتی سینما ندارند و این، مساله مهمی است. تلویزیون هم محدودیتهای خودش را برای پخش دارد به خصوص برای فیلمهایی که به سفارش تلویزیون ساخته نشده و مستقل هستند، پخش آن با سختی همراه است. اینکه گروه مخاطب چطور به این فیلم دسترسی دارد، از مسائلی است که باید روی آن کار شود و شاید نهادهای فرهنگی باید راههای پخش آن را پیدا کنند. این مساله تا حد زیادی از اختیار ما به عنوان فیلمساز خارج است و نهادهای دیگری باید به این مساله ورود کنند.

افشاگریهای اخیر که تحت عنوان METOO در ایران صورت گرفته را چقدر تاثیرگذار میدانید؟
به هر حال من فکر میکنم اینها قدمهای مثبتی است. قدم اول همین است که شجاعت پیدا کنیم و از صحبت کردن درباره آن شرمگین نباشیم. نترسیم از اینکه روایتهای شخصی خود را داشته باشیم. خیلیهایمان روایتهای بسیاری از خشونت داریم و باید درباره اینها صحبت کنیم. وقتی درباره آن صحبت کنیم خیلی میتواند تاثیرگذار باشد و باب گفتوگو را باز کند و باعث رشد یک جامعه شود. تازه متوجه میشویم خلاءهای قانونی کجاست و چه باید کرد.
زمانی درباره اینها صحبت نشده و به همین دلیل نهاد حمایتی و یا قانون برای آن نداریم چون اساسا نمیدانستیم مشکل کجاست. همه اینها با حرف زدن روشن میشود. گفتن روایت خیلی کمک کننده است و گفتن روایتهای شخصی میتواند موثر باشد. همین روایتهای شخصی است که تصویری از یک جامعه را به ما داده و باعث میشوند که تحمل آدمها برای پذیرش یکدیگر با نظرات مخالف، بالا رود. اینکه نترسیم و احساس قربانی بودن نکنیم. بیان کردن این قصهها یعنی قدرت داریم.
به هر حال مثل خیلی از مسائل دیگر در این مورد هم ضعفهای بسیاری داشتیم. به خصوص جنبش METOO . البته ما ساز و کارهای راستی آزمایی این ماجرا را نداریم و همه میدانیم در همه جا ممکن است سوءاستفاده از همه مسائل شود. شاید روایتهایی به دروغ منتشر شوند. اما این لازمه هر تغییری است. این اتفاق هم جدید بوده و درحال تمرین آن هستیم. با هم صحبت میکنیم که چطور میتوان تاثیر آن را کم و به آسیبدیدگان کمک کرد. یا اینکه چطور میتوان حتی به آزارگرها کمک کرد. من به ایجاد تغییرات مهم خوشبین هستم.
فکر میکنید مساله ثبت روایتها در حوزه خشونت خانگی چقدر در ایران انجام شده و اصلا کافی بوده یا خیر؟
من از تمام آثار خبر ندارم و در سالهای گذشته کمتر فیلمهای مستند داخل ایران را دیدهام. به هر حال هر فیلمی بر اساس روایت یک فرد ساخته میشود. تصور میکنم همه اینها سندهای مهمی هستند. هر مستندی میتواند ارزشمند باشد چون تصویری از یک موقعیت را نشان میدهد و میتوان از آن ایده گرفت و روایتهایی مطرح کرد. قطعا مهم است با چه نگاهی مطرح میشود. هر فیلم با فیلم دیگر در این ویژگی متفاوت است. شاید فیلمهایی بودهاند که میخواستند نشاندهنده خشونت علیه یک زن باشند اما خودشان تبدیل شدهاند به ابزاری علیه زنی که کاراکتر فیلم بوده. به نظرم ثبت روایتهای فردی در موقعیتهای مختلف و در بحرانهای متفاوت میتواند تاثیرگذار باشد چون حسهای انسانی، مشترک است و وقتی کسی روایت میکند ممکن است روایت صدها نفر دیگر هم باشد. قطعا نمیتوان گفت کافی بوده چون میتواند هزاران هزار روایت دیگر باشد. اما قطعا اهمیت دارد و ثبت روایت به هر شکلی مهم است.