سودابه فضایلی “فرهنگ نمادها “را منتشر می کند
علی قلیپور: سودابه فضایلی برای کسانی که فال «ئی چینگ» میگیرند، نام ناآشنایی نیست. فضائلی مترجم همین کتاب است. کسی که جایزه بهترین ترجمه را در سال ۱۳۷۴ از دانشگاه پکن گرفت.
سودابه فضایلی محقق، مترجم و نویسنده است، بد نیست اگر به این هم اشاره کنیم که پیش از انقلاب اسلامی هم چندین نمایشنامه و مجموعه داستان منتشر کرده است. او اکنون مشغول ترجمه کتاب «فرهنگ نمادها» است که نخستین جلد آن در سال ۱۳۷۸ منتشر و به سرعت نایاب شد. مجلدات دوم و سوم این کتاب هم به همان سرعت جلد اول از بازار محو شدند و حالا که جلد چهارم آن زیر چاپ است، «فضایلی» در خانه آرام خود، جلد پنجم یعنی آخرین کتاب مجموعه «فرهنگ نمادها» را ترجمه میکند. این کتاب بهانهای بود که به سراغ همسر محمدرضا اصلانی برویم و درباره مجموعه پنج جلدی «فرهنگ نمادها» بپرسیم و او پاسخ دهد. اولین پرسشی که در ذهنم شکل گرفت بیدرنگ پرسیدم و این پرسش به ابتدای جلد اول فرهنگ نمادها مربوط بود که سودابه فضایلی به اشتراکات فرهنگها اساطیر و مفاهیم نمادین ملل مختلف اشاره کرده بود. بعد به خاطر آوردم که چند سطر بعد از مسامحه نویسندگان آلمانی کتاب در پرداختن به نمادهای ایرانی گلایهای داشت. بد نیست که بدانیم حتی یکی از اعضای تحریریه «فرهنگ نمادها» ایرانی نبود و این گلایه سودابه فضایلی پر بیراه به نظر نمیرسید. پس از او پرسیدم خانم فضایلی چرا گلایه؟ مگر خودتان ننوشتید که اشتراکات بسیاری در مفاهیم نمادین ملل مختلف هست، مگر همه اینها از یک بستر مشترک بشری برنخواستهاند؟ سودابه فضایلی که هزاران بار بیشتر به این امر اعتقاد داشت، در پاسخ گفت: «تشابه هست ولی تفاوتهای هویتساز هم هست. این تفاوتها اگر مطرح نشود، آشکار نخواهد شد. در فرهنگ نمادها از یونان رم گرفته تا هند و سلتیها همه مطرح میشوند. البته در ایران پژوهشی مانند فرهنگ نمادها وجود ندارد. هر کشور و قلمرو باستانی سرشار از نماد است. چون نمادها در هر دورهای تغییر میکنند.ضدیتی که در نمادها وجود دارد اعم از مثبت و منفی، اهریمنی و هورمزدی به اندازهای قوی و گسترده هستند که اگر همه آنها را بررسی نکنیم به نتیجه نخواهیم رسید. کشور ما، یک کشور نیست، شما به اقوام مختلف ایرانی فکر کنید، من دورههای مختلف فرهنگی را در نظر نمیگیرم، تهاجمها و رنگهای مختلفی که ما گرفتهایم. اما باز همه اینها نمادساز است.»
سودابه فضایلی گفت که شباهتها را میپذیرد اما تفاوتهایی هم هست که میتوان با توجه به آنها گستره نماد جهان را بالا برد. فضایلی در ادامه حرفهایش باز هم گلایهای از بررسی نشدن نمادهای ایرانی در این کتاب داشت و گفت: «کارهایی که الیاده درباره شمنها و اقوام سیبریایی کرده است، اما ما در ایران چنین پژوهشهایی نداریم.»
فضایلی به گستردگی نمادها اشاره کرد و گفت: «واژه نماد برای بسیاری از آدمها گم است، در حالی که ما لحظهبهلحظه با نمادها زندگی میکنیم. نگاههای ما، دست دادن ما، خنده ما و میمیک صورت ما نمادین است. ادا و اطوارهای ما نمادین است. سر تکان دادن و نگاه کردن ما یک خصوصیت ویژه دارد که بررسی نشده است.»
پرسیدم چرا نمادها، چرا باید نمادها را بشناسیم؟ شناخت ما از نمادها چه منفعتی برای زندگی در دنیای امروز دارد؟ و فضایلی به این سوال چنین پاسخ داد: «الان یکی از مهمترین بخشهای فلسفه هرمنوتیک است. نمیتوانید هیچ چیز را بدون شناسایی نمادها تاویل و تفسیر کنید. کاربرد نمادها در ادبیات هم کاملا مشخص است. نماد در مردمشناسی هم پایگاه دارد. مثلا تجارت را. یک بخش از شناخت نمادها باعث میشود که شما در بازرگانی و تجارت موفق باشید و یا نباشید. اگر نمادها، لحظات و حرکات را بشناسید. مثلا اگر تاویل نوع حرف زدن یک آدم را بشناسید، بلافاصله میفهمید که باید چه طور رفتار کنید. این مساله در روانشناسی کاربرد دارد و حتی در تمام امور زندگی هم کاربرد دارد. به قول باشلار ما در نمادها زندگی میکنیم. همه کارهای ما نمادین است. هر غذایی که میخوریم یک جنبه نمادین دارد. نمادها در ناخودآگاه قومی ما حضور دارند و با ما زندگی کردهاند و ما انواع مختلف آن را تجربه کردهایم. انسان فاعل بر تمام زمانی است که در ازمنه ثلاثه میگذراند. نمادها در اختیار ما هستند و ما با آنها انس داریم. وقتی نمادهای دیگری با نمادهای ما همگون است، خواهی نخواهی یک تفاهم به وجود میآورد. این تفاهمها در زندگی روزمره پایگاه دارد.»
فضایلی گفت که اسطوره جزیی از نماد است و کتاب «فرهنگ نمادها» به اسطوره «هم» پرداخته است. واژه هم را در گیومه گذاشتم از آنجا که با او با لحنی خاص بر آن تاکید کرد و ادامه داد: «فلاسفه و ادیبان وقتی که درباره هر منوتیک کار میکنند، اگر وجه نمادین را در نظر بگیرند، فبهالمراد. بهتر وارد موضوع شدهاند.»
درباره کتاب مقدس پرسیدم که در کتاب «فرهنگ نمادها» بدان بسیار پرداخته شده فضایلی با اشاره تفسیرهای متعدد از متون مقدس گفت: «هر یک از تفسیرها یک نماد میسازد. کسی نماد کلمات را پیدا میکند یا نماد اشیا را پیدا میکند و یا قهرمانان و نمادهای آنها را بررسی میکند. به هر حال همه اینها با دیدگاهی نمادین به متن مذهبی نگاه میکنند.»
فضایلی به تحقیقات خود برای ترجمه کتاب فرهنگ نمادها اشاره کرد و ادامه داد: «من ده سال است که روی این کتاب کار میکنم و روزهای متعدد برای یک لغت وقت میگذارم تا بدانم از کجا آمده است و یا اینکه به فارسی چگونه نوشته میشود.»
سودابه فضایلی بر خلاف کسانی که امانتداری را در ترجمه رعایت نمیکنند با تمام اشراف و علاقهای که به نمادهای ایرانی دارد از اضافه کردن مدخل های مربوط به نمادهای ایرانی امتناع کرده است از آنجا که معتقد است: «اگر تحقیق خود درباره نمادهای ایرانی را به مدخلهای کتاب اضافه کنم، کاری ابتر میشود.»
کار تحقیقی نمادهای ایرانی دو جنبه دارد، یکی جنبه بالینی است. یعنی تحقیق در کتابها و اشعار، تاریخ و جغرافیای ایران. جنبه دیگر این است که باید نمادهای اقوام دیگر را هم بررسی کرد. بنابراین این سرزمین یکی از پرقومترین کشورهاست و پیدا کردن نمادهای آن کار یک نفر نیست. بلکه باید گروهی با هم همراه شوند و این کار را انجام دهند من از آن شخص ایرانی که در این کتاب کار کرده است گلایه کردهام. چون ضعیف کار کرده است. دلیل این هم مشخص است او فقط فرانسه را خوب میدانسته و امکان گشتن و پیدا کردن بسیاری از چیزها را نداشته است. فقط به چند جزوه اکتفا کرده است.»
پرسیدم که چرا خودتان به این کار اقدام نمیکنید و کتابی تحت عنوان نمادهای ایرانی تدوین نمیکنید. فضایلی در پاسخ به این سوال گفت: «فرهنگ غرایب که منتشر شده است فیشهای چهل ساله من است. ولی من راه و روشی به آن دادم که زیاد باز نباشد. ولی در این کتاب هم اثری از ایران نیست. چون روی غرایب و نمادهای ایران وقت نگذاشتهام. این کار بودجه میخواهد. شما به من پیشنهاد میکنید منتظر هستید که چند نفر را استخدام کنم و به آنها حقوق بدهم. میتوان برای این کار برنامهریزی کرد ولی چه کسی بودجه را تامین میکند؟ بنابراین باید یک ارگان دولتی این کار را انجام دهد.»
این محقق از سال ۱۳۷۴ براساس علاقه شخصی خود ترجمه کتاب فرهنگ نمادها را آغاز کرده است. ضمن این که تالیفات و ترجمههایی در زمینه عرفان هم در کارنامه او هست. وی در این باره میگوید: «نماد در ارتباطی تنگاتنگ با عرفان و تجربیات معنوی پیش میرود. اگر خیلی هم ماتریالیست باشید، زیاد به معنای یک شی فکر نمیکنید. چون تداعی ذهنی برایتان پیش نمیآید. اما اگر متافیزیسیم باشید از اشیا تداعی دیگری خواهید داشت. این همذاتپنداریها به نوعی طرز تفکر است.»
وی در پایان گفت که سعی دارد این کتاب با انتشار جلد پنجم که در واقع آخرین مجلد آن است به پایان برسد. هر چند که ریز بودن فونت کتاب نسخه اصلی دو شماره به ضعف چشم این محقق اضافه کرده است.
منبع:http://books.chn.ir