هذیانهای زنی مرده که شوهر داشت
کانون زنان ایرانی- فریده غائب:
زن از بستر مرگ برمی خیزد و با چشمانی بسته زندگیاش را روایت میکند. از زندگی مشترک با همسرش و جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ فرانسه. زن، زمانی که زنده بود؛ دوست داشت حرف بزند، درد دل کند و قصهٔ زندگی را برای کسی تعریف کند؛ اما کسی را ندارد. همسرش او را مجبور به سکوت میکند؛ زن از شوهرش میترسد و دیگر تاب دعواهای همسر را ندارد. از آن سو ماجرای بازجویی از او در دانشگاه سوربن در سال ۱۹۶۸ عرصه را برای او تنگ و تنگ تر میکند… شبنم راعی، نویسنده و نیز بازیگر نمایش ” هذیانهای زنی مرده که شوهر داشت” در گفت و گو با کانون زنان ایرانی درباره این نمایش میگوید. او ۴۵ دقیقه با چشمهای بسته، روی صحنه نقش زنی مرده را بازی میکند که دوست داشت سرچشمه زندگی باشد. این نمایش این روزها در تماشاخانه سه نقطه روی صحنه میرود.
ماجرای ” هذیانهای زنی مرده که شوهر داشت” چیست؟
شخصیت اصلی داستان، یک زن است که اتفاقات زندگی او در دو خط موازی روایت میشود. یک خط داستانی ماجراهایش در دانشگاه و خط دیگر در خانه و زندگی مشترک با همسرش اتفاق میافتد. این دو داستان تلاقی ندارند و فصل مشترک این دو خط داستانی، شخصیت زن است. ماجرا برمی گردد به جنبش دانشجویی ۱۹۶۸ در دانشگاه سوربون در ساختمان مانت که وقتی زن مجدداً وارد دانشگاه میشود بارها او را برای بازجویی میبرند و زن از تعریف کردن ماجراهای بازجویی به همسرش میترسد. برای اینکه همیشه از طرف همسرش به سکوت دعوت میشده؛ آن هم سکوت تحمیلی.
در کل نمایش، زن ۴۵ دقیقه با چشمان بسته اجرا میکند. به دستور همسرش پشت چشمهایش چشم میکشد تا نتواند کسی را ببیند و کسی هم نتواند او را ببیند. این زن نمیتواند ببیند و همسرش اجازه نمیدهد زن حرف بزند و مدام او را دعوا میکند. در خلال این دعواها، بچهاش سقط میشود. این حادثه برای زن نقطهٔ عطفی است که دیگر نتواند کسی را که زندگی او و بچهاش را گرفته؛ تحمل کند. خودش را مسئول میداند و احساس میکند بانی این مساله، یعنی مرد را از بین ببرد. در تلقینهای ذهنیاش تصمیم اش را عملی میکند و همسرش را میکشد. اما در واقع اینجا ما تصورات و توهمات زن را میبینیم در صورتی که زن قبل از عملی کردن تصمیم اش مرده است. و تمام این اتفاقات را دارد تعریف میکند و میخواهد توهمات خود را واقعیت ببخشد.
مجبور کردن زن به سکوت و حرف نزدن و اجبار او برای بستن چشمها و دوری کردن از نگاههای اطراف و … این موضوعات چقدر به نظر شما مسائلی زنانه هستند و جامعه زنان را درگیر خود کردهاند؟
نمایش، بیانگر بخشی از تاریخ و رفتار اجتماعی انسانهاست که دو مقولهٔ تکرار شونده و قابل تعمیم به زمانهای متفاوت از زندگی است. براساس دریافتهای شخصیام در قالب شخصیت زن داستان برای تماشاگر روایت میکنم.
اتفاقات این داستان در سال ۱۹۶۸ در فرانسه است اما موضوعاتش خاص یک دوره و یک کشور نیست. زنانگی و مشکلات آن موضوعاتی محدود به جا و زمان مشخصی نمیشوند. بازگویی این محدودیتها برای این است که بگویم جهان دیگری هم وجود دارد.
مشکلاتی که شخصیت اصلی داستان با آن درگیر می شود؛ زیاد است. در بین همه این مشکلات کدام یک بیشتر از همه تو را به عنوان نویسنده و بازیگر داستان اذیت میکند؟
در جایی از داستان گفته میشود “آزادی و برابری برای همگان”. شعار معروف جنبش دانشجویی فرانسه. زن همسرش را مخاطب قرار میدهد و میگوید برابری با کی؟ با تو؟ یعنی من میتوانم به تو بگویم… و در ادامه به جای گفتن سکوت میکند. زن در بازجوییها برعکس دیگرانی که سکوت کردهاند حرف می زند شاید دلیل سکوت نکردنش ترس از تعریف ماجرا برای همسرش است. او از ترس دارد حرف می زند تا سریعتر از مهلکه نجات پیدا کند.
اما این وجه زنانگی که اینقدر روی آن تاکید داری جزو خط قرمزهای جامعهٔ ما هم محسوب میشود. آیا در فرایند گرفتن مجوز با مشکلی روبرو نشدید؟
من همیشه هر کاری که کردم جنبه زنانگیاش زیاد بوده و همیشه دعوت به سکوت شدهام. اجازه نداری نقاشیهایت را نشان دهی چون زنانه است. اجازه نداری شعرهایت را چاپ کنی چون زنانه است. اجازه نداری داستانت را چاپ کنی چون زنانه است. در واقع زنانگی را با برچسب اروتیک بودن ممنوع میکنند در حالیه زنانگی اروتیسم نیست.
در این نمایش لیدا شمس مشاور هنری، شیما معتمدی منشی صحنه، طیبه قیاسوند مشاوررسانه ای و بیتا سادات شریفی طراحی پوستر را برعهده دارد.
نمایش «هذیانهای زنی مرده که شوهر داشت» از ساعت ۲۰ به مدت ۴۵ دقیقه از ۱۰ تا ۲۵ ابان در سالن استاد شکیبایی تماشاخانه سه نقطه واقع در میدان ولیعصر پس از خیابان فلسطین کوچه کبکانیان پذیرای علاقمندان است.