میخواهم بمانم؛ زندگی زنان افغان تحت سلطه دوباره طالبان
نویسنده: نبیح بولوس
ترجمه: هلیا عسگری
کابل، افغانستان– حدود دو سال از روزی که طالبان و آمریکا شروع به مذاکره کردند میگذرد و در این مدت لیلا حیدری خواب نداشته است.
لیلا صاحب تاج بگوم، یک کافه در محله پل سرخ کابل- پاتوق فرهنگیان- است. اما چرا این موضوع باعث می شود او مورد غضب طالبان قرار بگیرد؟
موهای پرکلاغی، آرایش و ناخنهای لاکزده که با یک لباس کمیز سفید براق ست شده و این استایل همانقدر با برقع فاصله دارد که افغانستان با لسانجلس. زنان و مردان جوانی که جرات می کنند در باغ زیبای تاج بگوم لبخندزنان با هم چای بنوشند. معتادانی که حالا بهبود یافتهاند در این کافه کار میکنند. همه اینها دلایلی است برای اینکه طالبان او را نپذیرد.

لیلا میگوید: «تفکر طالبان و ایدئولوژی آنها هرگز اجازه نمیدهد که چنین مکانی وجود داشته باشد.» به عنوان یک زن حتی اجازه فعالیت در یک کافه را نخواهد داشت. او اضافه میکند : « این فقط موضوع من و زنانی مثل من نیست. من نگران وضعیت تمام زنان هستم.»
لیلا دلایل مختلفی برای نگرانیهایش دارد. طالبان در مسیر جنگافروزی حرکت میکند. در روزهای اخیر، نیروهای طالبان با نیروهای دولتی درگیری داشتند و طبق گفته خودشان بیش از یک سوم از مناطق افغانستان را گرفتهاند، اگرچه دولت اصرار دارد که این صحبتها بیشتر یک پروپاگاندا است.
در حالی که بایدن در ۳۱ آگوست دستور خروج سربازان آمریکایی را از افغانستان صادر کرد، بسیاری از زنان از بازگشت به روزهای تاریک تاریخ اخیر کشور خود، هنگامی که جناحهای افغانستان به جنگ داخلی همه جانبه روی آوردند و به دنبال آن طالبان شکل گرفت، میترسند.
طالبان در طول پنج سال حکومت خود بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، تفسیر شدید خود از فقه اسلامی را بر افغانستان تحمیل کرد. زنان را خانهنشین کرد و آنها را از داشتن بیشتر شغلها و همچنین تحصیلات پس از ۸ سالگی منع کرد و در این بین کسانی که از دستورات آنها سرپیچی کردند با ضرب و شتم، آزار و اذیت عمومی و حتی مرگ روبرو شدند.
پس از ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان، تعداد اندکی از موضوع کمک به زنان در این کشور حمایت کردند. با ادامه جنگ و افزایش تلفات نیروهای آمریکایی، تحصیلات دختران و زنان به کانون اصلی تلاش های واشنگتن تبدیل شد تا نگاه مردم به مساله جنگ تغییر کند که تا حدودی هم میتوان گفت تاثیر داشت. بر اساس آمار سال ۲۰۲۰ آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده، تقریبا ۹ میلیون کودک در مدارس افغانستان ثبتنام کردند که ۴۰ درصد آن را دختران تشکیل دادند و وزارت تحصیلات عالی افغانستان نیز اعلام کرد که حدود صدهزار زن در دانشگاه های دولتی و خصوصی در حال تحصیل هستند. در طول ۲۰ سال گذشته، زنان توانستند مشاغلی را داشته باشند که زمانی که تحت سلطه طالبان بودند برایشان غیرقابل تصور بود. اما توانستند به عنوان سیاستمدار، سرباز، افسران پلیس، روزنامه نگار، و بازیگران مشغول به کار شوند.
اکنون نگرانی این است که اگر طالبان قدرت را به دست بگیرند و یا برای ورود به دستگاه های دولتی با دولت مذاکره کنند، چه بر سر دستاوردهایی که زنان با دشواری به دست آوردند خواهد آمد. با افزایش قدرت نظامی این گروه، حقوق زنان اغلب از اولویت های دولت افغانستان کنار گذاشته میشود. بسیاری از مردم گلبدین حکمتیار، جنگ سالار سابق، معروف به «قصاب کابل» را مثال میزنند که پیروانش روی صورت زنان اسید میپاشیدند اما از او برای پیوستن به دولت جهت مذاکرات صلح با طالبان دعوت شد.
در ماه مارس بود که بخشی از نگرش جدید نمایان شد، زمانی که وزارت آموزش و پرورش دختران ۱۲ سال به بالا را از آواز خواندن در فعالیت های مدرسه منع کرد که این حرکت توسط فعالان با انتقاد «طالبان سازی» از درون دولت مورد انتقاد قرار گرفت. پس از اعتراض عمومی، این ممنوعیت لغو شد، با این حال بسیاری از اینکه چنین فعالیتهایی از طرف طالبان چه واکنشی خواهد داشت میترسند.

به نظر می رسد ایالات متحده و شرکای آن نیز از تعهدات خود برای بهبود وضعیت زنان افغانستان عقب نشینی کردهاند. در همین حال، بایدن و دیگران بر این موضوع تاکید میکنند که هدف آنها هرگز تغییر کشور نبوده است. بایدن در یک برنامه تلویزیونی نیز اعلام کرد که « این حق و مسئولیت مردم افغانستان است که به تنهایی در مورد آینده خود و اینکه چگونه می خواهند کشور خود را اداره کنند تصمیم بگیرند».
آسوشیتدپرس گزارش داد که در ماه می، تعداد زیادی از فعالان جامعه مدنی آمریکا ، افغانستان و سایر کشورها نامه ای برای بایدن نوشتند و خواستار ایجاد نیروی صلح سازمان ملل متحد در افغانستان شدند تا با این کار اطمینان حاصل شود که هزینه خروج ارتش آمریکا از افغانستان، زندگی دختران مدرسه ای نباشد.
یکی از پروژه هایی که آینده آن مبهم به نظر می رسد گروه موسیقی ارکستر زهره است. ارکستر زهره که همه اعضای آن دختران جوان هستند، پانزده سال پس از سقوط طالبان، در سال ۲۰۱۵ میلادی در چارچوب انستیتوی ملی موسیقی افغانستان شکل گرفت. رهبری این ارکستر را نگین خپلواک، ۲۲ ساله بر عهده دارد. او نخستین رهبر ارکستر زن در تاریخ افغانستان است.
بعد از ظهر یک روز در ماه می، سنبل، دختر ۱۸ ساله با چشمانی آبی، به سمت اتاق تمرین میرود و کیس ویولونش از روی شانهاش آویزان است. در شش سالگی، برای ادامه تحصیل خانواده خود را که در روستای نورستان زندگی میکردند ترک کرد و به کابل آمد. زمانیکه کلاس چهارمش تمام شد، برای یادگیری ویولن به انستیتوی ملی موسیقی افغانستان رفت، اما مجبور بود آن را از پدر و مادرش پنهان کند و تا دو سال به آنها چیزی نگفت، تا اینکه اجرای او را در تلویزیون زمانی که در گروه موسیقی ارکستر زهره مینواخت دیدند و متوجه موضوع شدند.
سنبل میگوید:«دو بار طالبان نزد پدرم رفتند و به او گفتند که باید یادگیری موسیقی را متوقف کنم و اگر ادامه دهم، ما را از روستا بیرون خواهند کرد. او هم به آنها گفت که من اکنون در کابل زندگی می کنم. زمانی که او را ببینم به صورت مخفیانه به او خواهم گفت.»
اگر طالبان کابل را به دست بگیرند چه اتفاقی می افتد؟ برای سنبل این موضوع غیرقابل تصور است؛« اگر این اتفاق بیفتد باید افغانستان را ترک کنم. موسیقی رویای من است.»

نگرش طالبان نسبت به حقوق زنان یکسان نیست. گروهی از آنها که از رهبری غیرمتمرکز برخوردار است مدارس دختران را در برخی مناطق تحت کنترل خود زمانیکه بزرگان روستا آنها را تحت فشار قرار دادند بازگشایی کرده، اما طبق گزارش دیده بان حقوق بشر در سال گذشته این امکان البته به ندرت برای افراد بالای ۱۲ سال اتفاق افتاده است. در جای دیگر هم گزارش هایی مبنی بر ممنوعیت خروج زنان از خانه بدون همراهی یکی از اقوام مرد و اجبار مردان به بلند کردن ریشهای خود که همه این کارها به دنبال استقرار مجدد حکومت دینی است.
حسنی جلیل، معاون سابق امور زنان میگوید: «هیچ شفافیتی وجود ندارد و طالبان تنها از یک چارچوب اسلامی یاد می کنند. اما هیچ جزئیاتی در مورد آنچه میگویند وجود ندارد.»
در ماه های اخیر،عملیات ترور شکل گرفته که فعالان و همچنین زنان برجسته کشور را هدف قرار داده است. اگرچه طالبان مسئولیت این ترورها را به عهده نگرفته است، اما بسیاری می گویند که این گروه با از بین بردن مخالفان، زمینه بازگشت خود را فراهم میکند.
برخی از افغانها معتقدند اگر طالبان موفق به تصرف کشور شود، با جامعه ای که سالهای نوری از جامعه ای که در دهه ۹۰ کنترل کرده بود روبرو خواهد شد و حتی اگر بخواهد هم نمی تواند زمان را به ۲۰۰۱ برگرداند. زنان افغانستان هم حتی قبل از اینکه آمریکا به افغانستان بیاید، به خوبی برای حقوق خود می جنگیدند.
مقدسه یوریش، معاون سابق وزیر تجارت و صنایع و مدرس دانشگاه آمریکایی کابل میگوید:«غرب به طور کلی فکر می کند که زنان افغان از سال ۲۰۰۱ موجودیت خود را آغاز کردند. در اصل این یک روش بسیار شرقی است که به پیشرفت آنها در کشور نگاه می کند. اگرچه قدرتهای غربی یک فضایی ایجاد کردند، اما برای ایجاد این فضا جان افغانها به خطر افتاد.»
ایوب، پژوهشگر باور دارد که «این زنان بدون توجه به وجود آمریکایی ها، انگلیسی ها یا سایر خارجی ها، کار و مبارزه خود را انجام می دادند، همانطور که حتی در زمان حکومت طالبان نیز این کار را می کردند».
منتقدان همچنین این موضوع را یادآور میشوند که زمینه هر کاری ممکن است خشونت وحشتناک، نقض حقوق بشر و فساد بومی را به وجود آورد، درست چیزی که ۲۵ سال پیش توانست به طالبان قدرت ببخشد. پیشرفت در جامعه ای زودگذر و نابرابر بوده است که در آن زن ستیزی به عنوان تقوای دینی معرفی و اجرا شود. یوریش میگوید غربی ها ادعای دارند که حقوق زنان را در افغانستان برایشان آوردهاند و به طالبان بگوید که هر آنچه می بینند نتیجه مستقیم حضور خارجیها است که با رفتن آنها از بین می رود.
اورزالا نعمت، محقق مستقل افغان که هم اکنون در لندن است میگوید: «اعتماد به نفس شخصی من از تعهد طولانی مدت زنانی میآید که ماندهاند. من همیشه دوست دارم خوش بین باشم و میگویم که تغییرات در ۲۰ سال گذشته ساده و سطحی نبوده. به این معنا که با خارج شدن نیروهای خارجی از افغانستان، زنان بترسند و فرار کنند.»
لیلا نسبت به شرایط خوشبین نیست، اما اصرار دارد و میگوید که به جایی نخواهد رفت؛ « ترک این کافه برای من بسیار سخت است و اگر نباشد گمشدهای در زندگی دارم، فقط این را میدانم که می خواهم بمانم.»
***