تاریخنگاری زنان کمبود منابع ندارد
مهرزاد غنیپور
«این که بگوییم در زمینهء تاریخنگاری زنان با کمبود منابع مواجه هستیم تنها بهانهای برای تنبلی فکری است در حالی که اگر با عینک جدیدی به متون تاریخی موجود نگاه کنیم، مطالب بسیاری را در مورد تاریخ زنان میتوانیم از آن متون استخراج کنیم.»
این را افسانه نجمآبادی استاد تاریخ و مطالعات زنان دانشگاه هاروارد چند روز_ پیش در کارگاه آموزشیای که با موضوع «تاریخنگاری جنسیتی زنان در ایران» در انجمن پژوهشگران تاریخ برگزار شد میگوید.
نجمآبادی در این کارگاه موضوعات مرتبط با تاریخنگاری زنان را مورد بررسی قرار میدهد از جمله این که آیا در تاریخنگاری زنان، مشکل کمبود منابع است یا این که باید متون موجود را با دید دیگری مطالعه کرد و اینکه وقتی در تاریخنگاری زنان با غیاب زن در تاریخ مواجه هستیم آیا باید زنان را به عنوان متمم به تاریخ اضافه کنیم یا باید به نقش مورخ در پدید آوردن تاریخ و اینکه این مورخ است که با علتیابی یک موضوع، تاریخی برای آن موضوع پدید میآورد، توجه کنیم.
او در ابتدای صحبتهایش به جوان بودن مبحث تاریخنگاری زنان و اینکه بیش از ۴۰ سال از عمر این رشته نمیگذرد اشاره کرده و معتقد است که ریشهء تاریخنگاری زنان از دل موج دوم جنبشهای زنان در اروپا و آمریکا بیرون آمده است: «سوال اصلی موج دوم جنبشهای زنان در آمریکا و اروپا این بود که اگر دلیل حقوق نامساوی و نابرابر زنان و مردان در اجتماع بیولوژی نیست، پس چیست. به دنبال این سببیابی مورخان که گویی با سکوت صدای زن در تاریخ مواجه شده بودند از خود پرسیدند که زنان را چگونه در تاریخ پیدا کنیم؟ »
به گفتهء نجمآبادی، «مسالهء بازیابی زنان در تاریخ مسالهای است که علاقهمندان به مطالعهءتاریخ زنان در ایران هم با آن درگیر هستند.»
او به مسالهءماهیت منابع تاریخی باز میگردد و میگوید: «منابع تاریخی موجود ما تابع شرایط فرهنگی زمانی است که این منابع جمع شدهاند و آنچه به عنوان اسناد تاریخی در کتابخانهء مجلس و مرکز اسناد ایران میبینیم یک نوع دورهبندی از تاریخ است که حول رژیمها و احزاب سیاسی و اتحادیههای صنفی شکل گرفتهاست.»
اما او منابع جدیدی را در شکلگیری تاریخنگاری زنان موثر میداند: « همزمان با شکلگیری تاریخنگاری زنان در اروپا و آمریکا با تلاش برای بازیابی بعضی ملیتها یا نژادهای سیاهپوستان که خود را خارج از حیطهء تاریخ میدیدند، منابع جدیدی در نوشتن تاریخ سیاهپوستان در آمریکا پیدا شد و به محققان یاد داد که چگونه در تاریخنگاری زنان به دنبال منابع بگردند.»
او دوباره به مسالهء ماهیت بازیابی زنان در تاریخ برمیگردد: «از دههء ۱۹۸۰ به بعد سوالهای مهمی مطرح شد از جمله اینکه آیا میتوان زنان را صرفائ در تاریخ پیدا کرد و به عنوان یک ضمیمه به تاریخهای موجود اضافه کرد.»
نجمآبادی جواب این سوال را با سوال دیگری میدهد: «باید ابتدا ببینیم که چگونه یک اتفاق تبدیل به یک سوژهء تاریخی میشود و چرا اتفاق دیگری، ارزش تاریخنگاری پیدا نمیکند.»
این استاد دانشگاه که تحقیقات او بیشتر در زمینهءتاریخ قاجار، زنان و مسایل مربوط به جنسیت بوده و سال گذشته جایزهء بهترین کتاب در تاریخ فمینیستی انجمن تاریخنگاران آمریکا به آخرین کتابش در زمینهء تغییر و تحول مفاهیم جنسیتی در دوران قاجار اهدا شده، در یکی از کتابهایش تحت عنوان حکایت دختران قوچان از دخترانی میگوید که رعایا آنها را به خاطر نداشتن مالیات به ترکمانان فروختهاند.
نجمآبادی در این باره میگوید: «در کتابهای تاریخی، به ندرت به جریان این دختران برخورد کردم در حالی که حکایت دختران قوچان اتفاقی است که در زمان خودش خیلی مهم بوده و تمام روزنامههای دو سال قبل و بعد از انقلاب مشروطه راجع به آنها نوشتهاند اما جواب اینکه چرا این واقعه تبدیل به سوژهای تاریخی نشده راههای تازهای را برای تاریخنگاریهای مربوط به زنان و مسایل جنسیتشناسی باز میکند.»
او مقالهء جان دبلیو اسکات که ۲۲ سال پیش چاپ شده را مقالهای بنیادی در شکوفایی تاریخنگاری زنان دانسته و معتقد است که این مقاله درهای جدیدی را برای تاریخنگاری زنان و تاریخنگاری جنسیتی باز کرده است:«یکی از نکتههای اصلی این مقاله، این است که مفاهیم مردانگی و زنانگی در هر تاریخ و جامعهای در رابطه با هم شکل میگیرند و هیچ کدام به تنهایی قایم به ذات نیستند. نکتهء دوم اینکه آنچه شاخصمفاهیم مردانگی و زنانگی است علاوه بر حیطهء زنان و مردان در تمام حیطههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هم تاثیر میگذارد. برای مثال واژهء وطن در اشعار شعرا به معشوق و گاهی اوقات به مادر تشبیه شده است و تشبیه وطن به یک بدنهء مونث باعث تمایز حقوق شهروندان زن و مرد در اجتماع میشود و همانطور که کار حفاظت از وطن به عهدهء شهروندان مرد است، حفاظت از زنان نیز وظیفهء مردان میشود به این ترتیب این نوع واژهها که در ابتدا از نوعی تشبیه به مرد یا زن ایجاد شده مجددائ روی حقوق زنان و مردان تاثیر میگذارند و مفاهیم مردانگی و زنانگی در سطح فرهنگ و تاریخ و تاریخنگاری هم تاثیر میگذارند. نکتهء بعدی این مقاله تاثیر همیشگی ساختارهای قدرت اجتماعی از مفاهیم مردانگی و زنانگی است.»
نجمآبادی دربارهء کاربرد این مقاله در تاریخنگاری زنان میگوید: «متاسفانه، مورخان نداشتن منابع تاریخی در زمینهء زنان را همیشه بهانه میکنند در حالی که منابع زیادی داریم که هنوز کوچکترین استفادهای از آنها برای تاریخنگاری زنان نکردهایم. اگر قبول کنیم که زنانگی و مردانگی هیچ کدام مفاهیم قایم به ذات نیستند و در رابطه با هم شکل میگیرند، میتوانیم بگوییم که منابع مربوط به مردان به زنان نیز مربوط است و اگر با این فکر متون تاریخی را بخوانیم مطالب بسیاری در مورد زنان از متون مردان میتوانیم استخراج کنیم.»
او دختر ناصرالدین شاه را مثال میآورد که مانند هدیهای از یک صدراعظم و نخستوزیر به دیگری منتقل میشد، اما زمانی که به ازدواج چهارم رسید، حاضر نشد به خواستهء پدرش به همسری صدراعظم بعدی درآید و خودش همسرش را انتخاب کرد. به گفتهء نجمآبادی «در چنین موقعیتهایی تغییرات فرهنگی و اجتماعی را میتوان از لابهلای متون پیدا کرد.» او به موضوع کتاب خودش، حکایت دختران قوچان اشاره کرده و میگوید: «در این کتاب از روش جان اسکات استفاده کردم. این کتاب براساس منبع جدیدی نوشته نشده بلکه با استفاده از همان منابع، روزنامهها و کتابهایی نوشتهام که دیگر تاریخنگاران مشروطه هم از آن استفاده کردهاند، اما در عوض منابع را با سوالات دیگر و عینک متفاوتی خواندم.»
او در پاسخ به این که آیا میتوان زنان را در تاریخ پیدا و به تاریخ موجود ضمیمه کرد، به بررسی این که چگونه یک اتفاق به سوژهای تاریخی تبدیل میشود، میپردازد: «این نقش خود تاریخنگار است که سبب میشود بعضی وقایع سوژهء تاریخی بشوند و وقایع دیگر سوژه نشوند چرا که تاریخ چیزی نیست که زمینهء عینیت خارج از تاریخنگار داشته باشد.»
نجمآبادی دربارهء این که چرا حکایت دختران قوچان برای مورخانی چون ملکزاده و فریدون آدمیت سوژهء تاریخی نشده میگوید: «آنها این حکایت را مهم نمیدانستند چرا که به دنبال علت انقلاب مشروطه میگشتند و بر مبنای تحلیل آنها چون دولت قاجار مستبد بود و عدهای از روشنفکران به اروپا رفته و با افکار روشنگری آشنا شده و تجار از بابت سیاستهای اقتصادی دولت و نفوذ انگلیس و روس در ایران صدمه دیده بودند، جنبش تنباکو و بعد انقلاب مشروطه شکل گرفت. به این ترتیب در این نوع روایت به دنبال مسببهای انقلاب مشروطه میگردیم و وقایع را طوری تعریف میکنیم که گویی، یکسری وقایع اجتنابناپذیر اتفاق افتاده و مورخ آنها را گزارش میدهد. در حالی که این طور نیست آنچه مورخ گزارش میدهد روایت تاریخی نیست بلکه این روایت مورخ است که از زبان تاریخ بازگو میشود.»
نجمآبادی نه تنها منابع موجود را برای تاریخنگاری زنان کم نمیداند، بلکه معتقد است:«باید از منابع جدیدی چون قبالههای ازدواج دوران قاجار که در آن جزییات نیز آمده به عنوان مخزنی برای تاریخنگاری زنان استفاده کرد.»
او میگوید: «قبل از این که ادارههای ثبت احوال تاسیس شوند، خاندانهایی بودند که دفاتر خانوادگی داشتند. در این دفاتر تمام جزییات از ازدواج تا طلاق و دعوا بر سر آب محل ثبت شده و اینها منابع مهمی برای استفاده در تاریخنگاری هستند.»او یکی دیگر از منابع تاریخنگاری زنان را تاریخ شفاهی میداند و معتقد است که تاریخ با انتقال سینه به سینه از مادران به دختران منتقل شده به طوری که با از دست دادن نسل قبلی بخشی از تاریخ از دست میرود.
به گفتهء نجمآبادی، «بخش تاریخ شفاهی دانشگاهها و موسسات ثبت تاریخ شفاهی در اروپا و آمریکا در ۱۰ سال اخیر برای ثبت تاریخ شفاهی به صورت استانداردتری درآمدهاند.»
منبع:صفحه زنان روزنامه سرمایه