قربانی خشونت در روابط نزدیک
هانه نتلند سیمونسن، متخصص روانشناسی کودک و نوجوان
ترجمه و تالیف:زهرا مروج*
کانون زنان ایرانی
هانه نتلاند سیمونسن، روانشناس، در مورد واکنشهای رایج به خشونت در روابط نزدیک و اینکه چرا بیرون آمدن از یک رابطه خشونت آمیز میتواند بسیار طول بکشد، صحبت میکند.
بسیاری از مرتکبین خشونت، شریک زندگی خشن خود را با صفاتی چون عصبی، خشن و انعطاف ناپذیر توضیح میدهند. بسیاری از قربانیان با زیر سؤال بردن واقعیت، خود را درقبال خشونتی که شریکشان مرتکب میشود مقصر میداند.
بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط NIBR و NTNU[1] در سال ۲۰۰۵، از هر چهار زن یک نفر در نروژ در خشونت را تجربه کرده و یا در معرض آن بوده است. همین نظرسنجی نشان میدهد که از هر ۱۰ زن یک نفر در محدوده سنی ۲۰-۱۵ سالگی در خطر تعرض تجاوز جنسی قرار گرفته است. در سال ۲۰۱۴، دومین نظرسنجی جامع در مورد خشونت و تجاوز جنسی در نروژ توسط مرکز ملی دانش در مورد خشونت و استرس تروماتیک (NKVTS)[2] انجام شد. این نشان میدهد که مردان (۱۶.۳ درصد) به اندازه زنان (۱۴.۴ درصد) در هر زمان از زندگی خود گونهای خشونت توسط شریک زندگی خود را گزارش کردهاند.
هم زنان و هم مردان به کمک نیاز دارند
زنان بسیار بیشتر از مردان در معرض خشونت جدی شریک جنسی (لگد، خفه کردن، ضرب و شتم) قرار گرفتهاند. ۳/۲ از زنان و مردانی که در معرض خشونت جدی شریک جنسی قرار داشتند در معرض رفتارهای کنترلگر از طرف شریک زندگی قرار داشتند. این نظرسنجی همچنین نشان میدهد که ۹.۴ درصد از زنان و ۱.۱ درصد از مردان تجاوز جنسی را تجربه کردهاند. نیمی از زنانی که تجاوز جنسی را گزارش کردهاند، قبل از ۱۸ سالگی تجاوز جنسی را تجربه کردهاند. هم زنان و هم مردان به کمک نیاز دارند. با این حال، تحقیقات در نروژ و در سطح بینالمللی واضح است که زنان به بیشترین میزان در معرض خشونت جدی و تهدیدکننده زندگی هستند. این مقاله بر اساس وضعیت زنان خواهد بود.
واکنشها به خشونت
هنگامی که در معرض خشونت قرار میگیریم، در درجه اول به زنده ماندن فکر میکنیم. با ادامه دار بودن خشونت، قربانی واکنشهایی از قبیل بیقراری، بیحسی، از دست دادن زمان و تمرکز و ادراک انتخابی و در نهایت علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اضطراب و/یا افسردگی را بروز میدهد.
هنگامی که با تجارب خطرناک و/یا تهدید کننده زندگی مواجه میشویم، چهار راهبرد دفاعی داریم: مبارزه، فرار، انجماد و و تسلیم شدن قربانی خشونت که دارای واکنشهای پرتنش است و ممکن است عجول و بی قرار به نظر برسد و دنبال کردن زمینههای منطقی، برنامهریزی، تفکر «معقول» و دریافت پیامها برایش چالش بر انگیز است. از نظر بیولوژیکی، عکس العملهای آنی یا فرار شانس بقای ما را افزایش میدهند زیرا ما را قادر میسازند سریع عمل کنیم. با این حال، در بسیاری از شرایط، نه فرار و نه مبارزه امکان پذیرنیست. بسیاری از قربانیان خشونت می گویند که آنها ابتدابا خشونت مقابله کردهاند اما به تدریج و با افزایش آن به تدریج تسلیم شدند. در چنین مواردی واکنشهای انجماد و تسلیم در قربانی فعال میشود. واکنش انجماد را میتوان با واکنشی که حیوانات در هنگام “مرده بازی” دارند مقایسه کرد تا در صورت قرار گرفتن در معرض شکار تا حد امکان کمتر آسیب ببینند.
قطع ارتباط
یک واکنش رایج به خشونت میتواند جدایی باشد. قطع ارتباط به این معنی است که توجه فعال و فعلی قطع شده و توجه تقسیم میشود. گسستگی نتیجه ناتوانی ما در کنترل حادثه خشونت است. از ظرفیت ذهنی ما فراتر است. خاطرات رویداد تکه تکه میشوند و بنابراین بخشی از خاطره «معمولی[۳]» نمیشوند. بخشهایی از آن واضح است، بخشهای دیگر نامشخص یا دسترسی به آن دشوار است. تفکیک ما را از تأثیرات حسی طاقت فرسا محافظت میکند. اطلاعات و برداشتها از بین نمیروند. آنها در جای دیگری از بدن و مغز به جز قسمتهایی که در هنگام بازیابی تجربیات روزمره استفاده میکنیم، “ذخیره میشوند”. قربانی ممکن است “ضعف حافظه ” را تجربه کند یا نتواند حوادث گسسته را به هم وصل کند. حتی پس از حوادث بسیار جدی، قربانی ممکن است “کاملاً سالم” به نظر برسد. ممکن است تجربه کنید که ممکن است تماس با قربانیان خشونت دشوار باشد اینها واکنشهای طبیعی به رویدادهای غیرعادی هستند.[۴] به یاد داشته باشید که رفتار قربانیان خشونت از بیرون به نحوی غیر عادی ارزیابی شود.
تخریب روانی
تحقیقات انجام شده نشان داده است که خشونت، تحقیر، سوء استفاده و شکنجه افراد چگونه خودانگاره، هویت، احساسات و رفتارشخص را دچار تزلزل میکند. لئونور واکرتوضیح داد که چگونه زنانی که تحت خشونت طولانی مدت و شدید قرار گرفتهاند، از اعتماد به نفس پایین، بی تفاوتی و درماندگی، افسردگی و سایر اختلالات روانی رنج میبرند. واکراز اصطلاح “درماندگی آموخته شده”[۵] برای توضیح اینکه چرا بسیاری از زنان مورد آزار و اذیت عامل خشونت را ترک نمیکنند، استفاده کرده است. برخی ممکن است بسیار نگران باشند که خودشان مسئول و مقصر خشونت هستند. واکر ادعا میکند که این نتیجه نوعی “شستشوی مغزی” است که در آن تجربه واقعیت در رابطه از طریق خشونت و تنزل روانی شکل گرفته و مختل شده است. ممکن است تعدادی از قربانیان خشونت نسبتاً بی تفاوت و از نظر عاطفی بیتفاوت به نظر برسند، به ویژه با توجه به آنچه که در معرض آن قرار گرفتهاند. این را میتوان به عنوان نوعی “بیهوشی” از خود برای گذراندن زندگی روزمره در نظر گرفت.
پویایی خشونت
زنانی که قربانی خشونت هستند وقوع خشونت را به عبارتی چرخه خشونت نوصیف می کنند. پس از اولین اپیزود عامل خشونت میتواند پشیمان شود، قول دهد که دیگر هرگز تکرار نخواهد شد و میتواند عشق و توجه نشان دهد. این دوره اغلب مرحله “بازسازی” نامیده میشود و ممکن است طول دوره متفاوت باشد. با کوتاه شدن این دوره نشانه جدیتر خشونت است. پس از یک دوره آرامش و کمی امنیت بیشتر، بسیاری از زنان افزایش خشونت را تجربه میکنند. (به نام مرحله تنش، به تصویر مراجعه کنید).

دایره خشونت
کودکان خانوادههای خشن با دایره خشونت اشنا هستند، نیز بخشی از دایره خشونت میشوند، با آن بزرگ می شوند و راهبردهای بقای خود را پیدا میکنند. در آغاز تنش زنان و کودکان مردان را تهاجمیتر، نقاد ترتوصیف کرده اند و مردان در این مرحله علاقهای به اقرار به اشتباهاتشان ندارند و زنان و حتی کودکان مورد خشونت راهکارهای مختلف برای آرام کردن طرف مقابل را امتحان کردهاند.
با این حال، اغلب، تنش همچنان در حال افزایش است، و بسیاری از زنان و کودکان این دوره را بسیار استرس زا توصیف میکنند. استرس زا به مثابه راه رفتن روی “پوسته تخم مرغ” هستند و منتظر شروع دوره جدید خشونت جدید هستند که نمیدانند چه زمانی خواهد بود. در این مرحله است که برخی توصیف میکنند که میتوانند عمداً مرد را “تحریک” کنند، زیرا آنها قدرت راه رفتن در هیجان را ندارند. آنها نمیتوانند صبر کنند، آنها نمیتوانند نگهبانی را تحمل کنند، آنها دیگر تحمل تماشای آنچه می گویند و انجام میدهند را ندارند. آنها روی “پوسته تخم مرغ” میروند و منتظر خشونت جدید هستند. آنها فقط نمیدانند چه زمانی خواهد آمد. در واقع زنان و کودکان بین دو سیکل خشونتها میدانند که میتوانند کمی آرامش داشته باشند. در عین حال خشونت روانی و نهفته در تمامی این مراحل همیشه وجود دارد.[۶]
دودلی
قربانیان خشونت با تردید دست و پنجه نرم میکنند. در یک جلسه، قربانی خشونت در مورد خشونت صحبت میکند و شاهد رنج کودکان از این موضوع است. دو هفته بعد، ممکن است وضعیت برعکس شود و قربانی بیاید و به ما بگوید که اوضاع در خانه خوب پیش میرود. قرار گرفتن در معرض خشونت جدی در یک رابطه به قدری طاقت فرسا است که میل به محافظت و مراقبت از کودکان میتواند برای برخی از قربانیان خشونت در تقابل با نیاز به محافظت از خود برای بقای روحی و جسمی مواجه شود[۷]. برخی از قربانیان خشونت برای بازگرداندن تمرکز بر کودکان، خودشان و امنیتشان به کمک نیاز دارند.
چرا راه نمیرود؟
رها شدن از رابطه خشونت آمیز میتواند بسیار چالش بر انگیز باشد. برای بسیاری، این یک فرآیند طولانی است. اساساً باید در نظر داشت که هیچ کس علاقهای به ماندن در رابطه خشونت ندارد، دلیل ماندن افراد در این ونه روابط و تجربیات خطرناک، وحشتناک و شخصی است که باعث ایجاد موانع خاصی میشود.[۸] هنگامی که شخص به جای دریافت امنیت و عشق در رابطه درمعرض خطرباشد مکانیزمهای روانشناختی پیچیدهای اتفاق می افتد که هدف اصلی آن بقای شخص است. [۹]
به امید تغییر و اصلاح
قربانیان خشونت خانگی امیدوارند که روزی شریک زندگی آنها تغییر خواهد کرد و یا این که روزهای عاشقانه اول آشنایی تکرار خواهد شد. برخی از قربانیان خشونت می گویند که برای این در رابطه ماندهاند تا به شریک زندگیشان فرصت جبران بدهند تا مسئولیت کاری را که انجام داده است به عهده گیرد و تغییر کند.[۱۰]
ترس و امنیت
برخی از قربانیان خشونت به دلیل ترس ازجدی تر شدن تهدیدها و خشونت علیه آنها و عزیزانشان، در رابطه باقی میمانند. ما می دانیم که زنان به ویژه در شرایط نابسامان در برابر خشونت آسیب پذیر هستند. برخی از مردان تهدید میکنند که در صورت ترک شدن، به خشونت جدیتری نیز میپردازند. در اینجا تهدید به خودکشی و تهدید به ندیدن کودکان نیز میتواند بخشی از خشونت روانی باشد که زن در آن زندگی میکند.
بسیاری میترسند که شریک زندگی در صورت عدم حضورآنها به فرزندان آسیبی برساند. در برخی موارد، قطع رابطه در واقع با خطر کشته شدن همراه است. درک این نکته مهم است که ممکن است دلایل امنیتی بسیار خاصی برای ماندن با مردی که مرتکب خشونت میشود وجود داشته باشد.[۱۱]
فرزندان
خیلیها می گویند که میترسند در صورت عدم حضور آنها شریک زندگی به بچهها آسیب برساند. برخی دیگر ممکن است توصیف کنند که نمیتوانند شریک زندگی خود را ترک کنند زیرا فرزندان به پدر نیاز دارند و از بین بردن رابطه میتواند به عنوان خیانت به فرزندان تلقی شود. شاید بهتر باشد که بمانیم و در نتیجه کمی بر وضعیت بچهها کنترل داشته باشیم تا اینکه بخواهیم بچهها را با مردی که قابل اعتماد نیست، و تهدید کرده که به آنها آسیب میرساند تنها بگذارند.[۱۲]
شرایط اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی
گاهی اوقات بقیه اعضای خانواده، قربانی خشونت را برای ماندن دررابطه با وجود خشونت بسیار زیاد تحت فشارهای روحی قرار میدهند. به زنانی که متعلق به فرهنگهایی با محوریت خانوادههای پرجمعیت هستند یاد آوری میشود که یک زن مطلقه میتواند باعث شرمساری کل خانواده شود و سایر زنان در مورد وضعیت دشوار مالی و اجتماعی که یک جدایی به همراه دارد به زن مورد خشونت اخطار می دهند و اینها این باعث میشود که رهایی از چرخ خشونت بسیار دشوار باشد.
شرمندگی
شرم ناشی از قرار گرفتن در معرض خشونت، و درد روانی و انزوایی که اغلب ایجاد میکند، میتواند قربانی خشونت را به ماندن در رابطه ترغیب کند. برای بسیاری، این یک تابو بزرگ است که بگوییم فرد در معرض خشونت است. بسیاری از قربانیان (زنان و کودکان) اقرار کردهاند که خشونت و مورد خشونت بودن رازی است که سالها با آن زندگی کردهاند.
خشونت در هیچ شکلی پذیرفته نیست
هیچ کس نباید رابطه با شریک خشن را ادامه دهد. خشونت عشق را میکشد. کسانی که در معرض خشونت هستند و کودکانی که با خشونت خانگی زندگی میکنند باید با فردی صحبت کنند که بتوانند به او اطمینان داشته باشند. هیچ کس نباید در معرض خشونت زندگی کند.
این میتواند یکی از اعضای خانواده، یک دوست، پزشک عمومی، پرستار بهداشت، روانشناس، دفتر خانواده یا دیگران باشد. اگر خطر حاد است، بهتر است با پلیس[۱۳] و یا مرکز بحران محلی (آسیبهای اجتماعی)[۱۴] تماس بگیرید. در آنجا آنها همچنین میتوانند از قربانی حمایت کرده و به آنها کمک کنند تا کمکها و اقدامات بیشتری برای محافظت از او و کودکان پیدا کند. آنها همچنین میتوانند در مورد خدمات کمکی به قربانی مشاوره دهند که در آن فرد میتواند افکار و احساسات دشوار در رابطه و آنچه اتفاق افتاده است را دریابد. پلیس وسازمان های مربوط به رفاه کودکان نیز آژانسهای کمکی مهمی هستند که میتوان با آنها تماس گرفت. آنها در سالهای اخیر تخصص خود را در مورد خشونت خانگی افزایش دادهاند.
خشونت خطرناک است و سالانه افراد زیادی در نروژ در اثر خشونت خانگی به شدت مجروح میشوند یا جان خود را از دست میدهند. تلفن اضطراری برای کودکان و جوانان (۱۱۶/ ۱۱۱) یک خط تلفن ۲۴ ساعته برای کودکان و جوانانی است که با خشونت زندگی میکنند / در معرض خشونت / سوء استفاده قرار میگیرند یا مراقبتی را که همه حق دارند دریافت نمیکنند. وب سایت dinutvei.no همچنین یک پورتال مفید در مورد خشونت در روابط نزدیک، تجاوز جنسی و سایر سوء استفادههای جنسی است که توسط مرکز ملی دانش در مورد خشونت و استرس آسیب زا (NKVTS) اداره میشود.

پیشنهاد کمک
قربانیان خشونت ممکن است به کمکهایی مربوط به امنیت، واکنشهای ترومایی خود، بازیابی مراقبت از خود و امنیت در زندگی روزمره، مشاورههای پزشکی، چالشهای عملی، تعیین حد و حدود (در رابطه با دیگران)، آرامش و افزایش آگاهی در مورد چگونگی تأثیر خشونت بر کودکان نیاز داشته باشند.
اغلب اوقات به کمک چندین نفر نیاز خواهید داشت. برخی حتی نیاز به حفاظت فیزیکی پلیس دارند. مراکز امنی اجتماعی و پلیس میتوانند در این زمینه کمک کنند. پزشک عمومی یا بیمارستان میتواند صدمات را ثبت کند.
بسیاری از دفاتر حمایت از خانواده در نروژ در سالهای اخیر تاکید ویژهای بر افزایش درک عمومی در رابطه با موضوع خشونت خانگی داشتهاند. گروههای متعددی برنامههای درمانی را برای قربانیان و عاملان خشونت اجرا میکنند. همچنین خدمات رفاهی کودکان در نروژ برنامههای تخصصی خودرا در مورد خشونت خانگی و کودکانی که با خشونت خانگی زندگی میکنند تقویت کرده است.
در بعضی مواقع ممکن است تماس با مرکز بحران یا مرکز مداخله[۱۵] لازم باشد. پناهگاهها فقط مراقبتهای اضطراری را ارائه نمیدهند. مراکز بحران همچنین میتوانند به عنوان یک نهاد مشاورهای عمل کنند و خدمات تماسی داشته باشند که زنانی که در این مراکز زندگی نمیکنند میتوانند از آن استفاده کنند. نروژ هنوز پیشنهاد توسعه یافتهای برای قربانیان خشونت و کودکانی که با خشونت خانگی زندگی میکنند، نداده است که فعالان این حوزه امیدوارند که در آینده دولت و نهادهای مربوط تمرکز بیشتری روی این موضوع داشته باشند.
نکته اساسی این است که قربانیان خشونت خانگی سکوت نکنند و بدانندکه تنها نیستند و کمک در دسترس است.
طبق آمار پلیس نروژ، ۵۲۸۴ مورد خشونت خانگی در سال ۲۰۰۸ گزارش شده است. یک مطالعه در سال ۲۰۱۱ ادعا کرد که از هر چهار زن یک نفر در طول زندگی خود خشونت خانگی را تجربه میکند.

اقدامات دولت
در سال ۲۰۰۴، دولت نروژیک مرکز تحقیقاتی وابسته به دانشگاه اسلو برای مطالعه خشونت و استرس تروماتیک، از جمله خشونت خانگی، تأسیس کرد. طرحی با عنوان اقدام برای مبارزه با خشونت خانگی در سال ۲۰۰۷ تصویب شد. این طرح با همکاری وزارت امور اطفال و خانواده، وزارت بهداشت، دادگستری و وزارت امور اجتماعی تدوین شد. هدف اعلام شده از این طرح به شرح زیر بیان شد:
این برنامه عملیاتی برای کمک و حمایت از قربانیان خشونت و تهدید تدوین شده است. و با تصدیق تجربیات قربانیان از تلاشهای آنها برای رهایی از وضعیتشان حمایت میکند و از جان قربانیان و فرزندانشان محافظت خواهد کرد. علاوه بر این، مفر خاطی باید مسئولیت تصحیح الگوی رفتاری خشونت آمیزخود را بر عهده بگیرد. جامعه باید با اقدام قاطع و از طریق پیشنهاد کمک و درمان، وقوع چنین اقدامات اصلاحی را تسهیل کند.
انواع مختلف خشونت
خشونت فیزیکی
خشونت فیزیکی عبارت است از مجروح کردن یا تلاش برای وارد کردن صدمه زدن جسمی به شخص، هل دادن، تکان دادن، نیشگون گرفتن، ضربه زدن یا لگد زدن و یا کشیدن موهای کسی.
خشونت روانی
وارد آوردن آسیب غیر فیزیکی که میتواند شامل تهدید، ارعاب، قهر، نادیده گرفتن، کنترل کردن برای از بین بردن عزت نفس قربانی و آسیب رساندن به احساسات و یا ترساندن قربانی میشود.
خشونت جنسی
خشونت جنسی یعنی صدمه زدن به کسی از طریق جنسی و رفتاری که قربانی با آن موافقت نکرده است. متداولترین مثال شناخته شده تجاوز جنسی، اجبار به داشتن رابطه جنسی است. تعریف خشونت جنسی گستردهتر از چیزی است که بسیاری از مردم فکر میکنند. به طور مثال لمس قسمتی از بدن شما که نمیخواهید لمس شود. گرفتن عکس برهنه یا اشتراک آن با افراد دیگربدون رضایت شما. انجام هر کدام از این اعمال حتی از حتی اگر ازدواج کرده باشید یا با کسی در ارتباط باشید هنوز خشونت جنسی است و همچنان غیرقانونی است واگر شریک زندگیتان در نروژشما را مجبور به انجام هر یک از این کارها کند قابل مجازات است
خشونت دیجیتال
خشونت دیجیتال زمانی است که شخصی با استفاده از اینترنت، رسانههای اجتماعی یا انواع دیگر ارتباطات دیجیتال به شما صدمه بزند برخی از نمونهها این است که در یک جمع دوستانه شخصی از شما فیلم میگیرد، یا از شما عکس برهنه میگیرد وچنین تصاویری را بدون اطلاع و رضایت شما و با افراد دیگر به اشتراک میگذارد. حتی اگر کسی با تهدید و یا زورشما را راضی به ارسال تصاویر جنسی از خود کند و یا بدون رضایت شما عکسهای جنسی خود را برای شما ارسال کند شما قربانی خشونت جنسی شدهاید. ارسال پیامهای و یا نظرات آزاردهنده و نفرتانگیز هم در رده آزار و خشونت دیجیتال هستند.
خشونت اقتصادی
خشونت اقتصادی به کنترل اموال همسر و یا پارتنر اشاره دارد. برای مثال شوهرحساب بانکی همسرش را خالی میکند و او را از داشتن آن منع میکند. پول خودش این راهی برای کنترل کردن است. برای مثال هر بار که زن نیاز به پول دارد باید از همسر درخواست پول کند. زندگی بدون پول در جامعه ما سخت است مثال دیگر این است که شوهر همسرش را مجبورو یا تهدید کند تا وام بگیرد و یا به نام او و بدون اطلاع او این کار را از طریق جعل امضای او انجام دهد. خشونت اقتصادی میتواند زندگی را برای قربانی سخت کند و ممکن است سالها برای پرداخت صورتحسابها تلاش کند.
خشونت مادی
خشونت مادی، مثلاً لگد زدن به در و دیوار، شکستن پنجره، از بین بردن اشیاء فیزیکی با هدف ترساندن شما و یا جریحه دار کردن احساسات شماست.
حقوق قانونی زنان خشونت دیده در نروژ
زنان می توانند با پلیس تماس بگیرند و آن را گزارش دهند. میتوانند به نزدیکترین ایستگاه پلیس مراجعه کنند. افسر پلیس باید گزارش آنچه را به آنها می گویید بنویسد. بعدبرای تأیید، این گزارش را امضا کرده و میتوانند از متخلف غرامت مالی دریافت کنید.همچنین میتوانند در نروژبا شماره ۰۲۸۰۰ با پلیس تماس بگیرید تا پلیس محلی خود را پیدا کنید.
مشاوره حقوقی رایگان
اگر قربانی خشونت شدهاید میتوانید از حق مشاوره حقوقی رایگان استفاده کنید. در برخی موارد در رابطه با خشونت، ممکن است شما دچار آن شوید. حق ملاقات رایگان با یک وکیل برای بررسی اگر شما وکیل میتواند با مطالعه پرونده میتواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه میتوانید از خودتان محافظت کنید.
تحقیق
معمولابعد از گزارش وقوع خشونت، تحقیقات پلیس آغازمی شود، و ممکن است در طول تحقیقات موارد مختلفی بررسی شود و یا در صورت رضایتتان، بدن شما را بررسی کنند. جراحات یا علایم خشونت میتواند ناراحت کننده به نظر برسد، اما این مهم است که پلیس مدارک و شواهدی را که در اختیار دارد، حفظ و ضبط کند و با شاهدان احتمالی مصاحبه میکند. اگر شواهد به اندازه کافی قوی نباشد پرونده به دادگاه نخواهد رفت و پلیس پرونده را خوهد بست. اگر پلیس پرونده را ببندد، به این معنی نیست که پلیس شما را باور نمیکند یا اینکه قضیه شدید نیست. بلکه صرفاً به این معناست که پلیس به شواهد کافی دست پیدا نکرده است.
پناهگاه زنان (Krisesenter)
چه کسی میتواند کمک دریافت کند؟ اگر خشونت خانگی را تجربه کردهاید، میتوانید با پناهگاه زنان محلی خود تماس بگیرید. که هزینه ماندن در آن رایگان است. اگر نیاز دارید از خانه خود بیرون بروید، میتوانید به طور موقت به همراه فرزندانتان و به صورت ناشناس در پناهگاه زنان که بمانید.
کارکنان وظیفه دارند در مورد شما یا وضعیت شما اصل راز داری را رعایت نمایند بمانید.
هشدار امنیتی شخصی (voldsalarm)
دزدگیر امنیتی شخصی وسیلهای است قابل حمل است که با فشار دادن دکمه هشدار آن، یک پیام مستقیم به پلیس فرستاده میشود که نشان میدهد که شما در خطر هستید. این دستگاه به مدت سه ماه در اختیار قربانی خشونت قرار میگیرد.
دستوردیدار ممنوع (besøksforbud)
وقتی برای کسی حکم دیدار ممنوع صادر میشود این به این معنی است که اواجازه ندارند به شما نزدیک شود یا با شما تماس بگیرد (برای
به عنوان مثال با شما تماس بگیرید، ایمیل، نامه و غیره بفرستد. )وقتی از طرف فرد خاصی مورد خشونت قرار میگیرید میتوانید درخواست قرار دیدار ممنوع را بدهید. اگر کسی این حکم منع را نادیده بگیرد با پلیس تماس بگیرید. عدم پایبندی به این دستورعملی غیرقانونی است.
اجازه اقامت
اگر با استفاده از (familiegjenforening) )یعنی بند مربوط به ویزای الحاقی (خانواده) در نروژ به سر میبرید معمولاً بعد از سه سال میتوانید اجازه اقامت دائم را به دست بیاورید. اما در صورت تجربه خشونت از سوی همسر، یا شریک زندگی حتی اگر کمتر از سه سال در کشور اقامت داشته باشید به شما اجازه اقامت مستقل بر اساس (opphold på selvstendig grunnlag) داده میشود و شما میتوانید اجازه اقامت دریافت کنید. این قانون برای جلوگیری از ماندن افراد در روابط خشونت آمیز است زیرا بسیاری نگران آنند که مجوزاقامت خود را از دست بدهند.
*کارشناس ارشد (امور) خاور میانه و پژوهشگر حوزه زنان از دانشگاه اسلو
۱. لوین ۱۹۹۷; ون در هارت و همکاران ۲۰۰۶; زیگلر ۲۰۰۲
۲. لوین ۱۹۹۷; روچیلد ۲۰۰۰
۳. Benum 2006
4. Traumepoliklinikken Modum Bad Oslo، ۲۰۱۴
۵. هرمان، ۱۹۹۲
۶. سلیگمن ۱۹۷۵
۷. واکر، ۱۹۷۹، ۲۰۰۰)
۸. واکر ۲۰۰۰
۹. اریکسن، ۲۰۰۶
۱۰. آسکلند و همکاران. ۲۰۰۲
۱۱. Vatnar & Bjørkly 2008; کاوانا ۲۰۰۳
۱۲. Vatnar & Bjørkly 2008; کاوانا ۲۰۰۳
۱۳. دیویس و همکاران. ۱۹۹۸
۱۴. Askeland, Strand & Sætre 2002
[1] NTNU – Norges teknisk-naturvitenskapelige universitet
[2] Norwegian Centre for Violence and Traumatic Stress Studies
[3] Benum 2006
[4] Traumepoliklinikken Modum Bad Oslo, 2014
[5] learned helplessness
[6] Seligmann 1975
[7] Walker, 1979, 2000)
[8] Walker 2000
[9] Eriksen, 2006
[10] Askeland et al. 2002
[11] Vatnar & Bjørkly 2008; Cavanagh 2003
[12] Vatnar & Bjørkly 2008; Cavanagh 2003
[13] 110 در ایران
[۱۴] ۱۲۳ اورژانس اجتماعی
[۱۵] Intervention center